163
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد دوم

۳۰۷. كمال الدين‏- به نقل از احمد بن اسحاق بن سعد اشعرى - : بر ابو محمّد (امام عسكرى عليه السلام) وارد شدم. مى‏خواستم از ايشان جانشين پس از او را جويا شوم كه قبل از سؤالم فرمود: «اى احمد بن اسحاق! خداى - تبارك و تعالى - زمين را از هنگام خلقت آدم تاكنون از حجّت خدا بر خلقش خالى نگذاشته و تا قيام قيامت نيز خالى نمى‏گذارد. خداوند به [دست‏] او بلا را از زمينيان، دور مى‏كند و باران فرو مى‏فرستد و بركات زمين را بيرون مى‏كشد».
گفتم: اى فرزند پيامبر خدا! امام و جانشين پس از تو كيست؟
ايشان به شتاب برخاست و به درون خانه رفت و سپس در حالى بيرون آمد كه پسرى را بر دوش خود سوار كرده بود. پسر سه ساله مى‏نمود و چهره‏اش به سان ماه شب چهارده بود. [امام عليه السلام‏] فرمود: «اى احمد بن اسحاق! اگر جايگاه تو نزد خداى عزّ و جل و حجّت‏هاى او نبود، اين فرزندم را به تو نشان نمى‏دادم. او همنام و هم‏كنيه پيامبر خداست. او كسى است كه زمين را از عدل و داد پر مى‏كند، همان گونه كه از جور و ستم پر شده است. اى احمد بن اسحاق! مَثَل او در اين امّت، مَثَل خضر است و مَثَل او، مثل ذو القرنين است. به خدا سوگند غيبتى خواهد داشت كه كسى از آن نجات نمى‏يابد جز آن كه خداوند عزّ و جل بر اعتقاد به امامت او استوارش كرده و به دعايى براى تعجيل در فرجش موفّقش داشته باشد».
گفتم: اى مولاى من! آيا نشانه‏اى دارد كه دلم به آن اطمينان يابد؟
آن پسر به سخن در آمد و با زبان عربى فصيح گفت: «من ذخيره خدا، در زمين اويم، و انتقام گيرنده از دشمنان او. چون خود حقيقت را مى‏بينى، در پى نشانه مباش، اى احمد بن اسحاق!».
شاد و سرخوش بيرون آمدم و فردا دوباره به سوى امام حسن عليه السلام باز گشتم و گفتم: اى فرزند پيامبر خدا! شادى‏ام به منّتى كه بر من نهادى، فراوان است؛ امّا كدام سنّت خضر و ذو القرنين بر او (امام مهدى) هم جارى است؟
فرمود: «درازى غيبت، اى احمد!».
گفتم: اى فرزند پيامبر خدا! آيا غيبتش طول مى‏كشد؟
فرمود: «آرى، به خدايم سوگند، تا آن جا كه بيشتر باورمندان عقيده ظهور و خروج امام، از آن باز مى‏گردند و كسى نمى‏ماند، جز آن كه خداى‏ عزّ و جل از او عهد ولايت ما را گرفته باشد و ايمان را در دلش ثبت و با روحى از خود، تأييدش كرده باشد.
اى احمد بن اسحاق! اين كارى از كارهاى خداست و سرّى از اسرار او و غيبى از غيب‏هاى الهى. آنچه به تو نشان دادم، بر گير و پنهان كن و از شاكران باش تا فردا در ملكوت اعلا با ما باشى».۱

1.كمال الدين : ص ۳۸۴ ح ۱، إعلام الورى‏ : ج ۲ ص ۲۴۸ (هر دو منبع با سند معتبر)، كشف الغمّة : ج ۳ ص ۳۱۶ ، بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۲۳ ح ۱۶ .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد دوم
162

۳۰۷.كمال الدين : حَدَّثَنا عَلِيُّ بنُ عَبدِ اللَّهِ الوَرّاقُ ، قالَ : حَدَّثَنا سَعدُ بنُ عَبدِ اللَّهِ ، عَن أحمَدَ بنِ إسحاقَ بنِ سَعدٍ الأَشعَرِيِّ ، قالَ : دَخَلتُ عَلى‏ أبي مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ عليهما السلام - وأَنَا اُريدُ أن أسأَلَهُ عَنِ الخَلَفِ (مِن) بَعدِهِ - فَقالَ لي مُبتَدِئاً :
«يا أحمَدَ بنَ إسحاقَ ، إنَّ اللَّهَ تَبارَكَ وتَعالى‏ لَم يُخلِ الأَرضَ مُنذُ خَلَقَ آدَمَ عليه السلام ، ولا يُخليها إلى‏ أن تَقومَ السّاعَةُ ، مِن حُجَّةٍ للَّهِ‏ِ عَلى‏ خَلقِهِ ، بِهِ يَدفَعُ البَلاءَ عَن أهلِ الأَرضِ ، وبِهِ يُنَزِّلُ الغَيثَ ، وبِهِ يُخرِجُ بَرَكاتِ الأَرضِ» . قالَ : فَقُلتُ لَهُ : يَابنَ رَسولِ اللَّهِ ، فَمَنِ الإِمامُ وَالخَليفَةُ بَعدَكَ ؟ فَنَهَضَ عليه السلام مُسرِعاً فَدَخَلَ البَيتَ ، ثُمَّ خَرَجَ وعَلى‏ عاتِقِهِ غُلامٌ كَأَنَّ وَجهَهُ القَمَرُ لَيلَةَ البَدرِ ، مِن أبناءِ الثَّلاثِ سِنينَ . فَقالَ :
يا أحمَدَ بنَ إسحاقَ لَولا كَرامَتُكَ عَلَى اللَّهِ عزّ وجلّ وعَلى‏ حُجَجِهِ ، ماعَرَضتُ عَلَيكَ ابني هذا ، إنَّهُ سَمِّيُ رَسولِ اللَّهِ صلى اللّه عليه وآله وكَنِيُّهُ ، الَّذي يَملَأُ الأَرضَ قِسطاً وعَدلاً كَما مُلِئَت جَوراً وظُلماً .
يا أحمَدَ بنَ إسحاقَ ، مَثَلُهُ في هذِهِ الاُمَّةِ مَثَلُ الخِضرِ عليه السلام ، وَمثَلُهُ مَثَلُ ذِي القَرنَينِ ، وَاللَّهِ لَيَغيبَنَّ غَيبَةً لا يَنجو فيها مِنَ الهَلَكَةِ إلّا مَن ثَبَّتَهُ اللَّهُ عزّ وجلّ عَلَى القَولِ بِإِمامَتِهِ ووَفَّقَهُ ( فيها ) لِلدُّعاءِ بِتَعجيلِ فَرَجِهِ .
فَقالَ أحمَدُ بنُ إسحاقَ : فَقُلتُ لَهُ : يا مَولايَ ، فَهَل مِن عَلامَةٍ يَطمَئِنُّ إلَيها قَلبي ؟ فَنَطَقَ الغُلامُ عليه السلام بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ فَصيحٍ فَقالَ : أنَا بَقِيَّةُ اللَّهِ في أرضِهِ ، وَالمُنتَقِمُ مِن أعدائِهِ ، فَلا تَطلُب أثَراً بَعدَ عَينٍ ، يا أحمَدَ بنَ إسحاقَ .
فَقالَ أحمَدُ بنُ إسحاقَ : فَخَرَجتُ مَسروراً فَرِحاً ، فَلَمّا كانَ مِنَ الغَدِ عُدتُ إلَيهِ فَقُلتُ لَهُ : يَابنَ رَسولِ اللَّهِ ، لَقَد عَظُمَ سُروري بِما مَنَنتَ (بِهِ) عَلَيَّ ، فَمَا السُّنَّةُ الجارِيَةُ فيهِ مِنَ الخِضرِ وذِي القَرنَينِ ؟
فَقالَ : طولُ الغَيبَةِ يا أحمَدُ ، قُلتُ : يَابنَ رَسولِ اللَّهِ ، وإنَّ غَيبَتَهُ لَتَطولُ ؟ قالَ : إي ورَبّي حَتّى‏ يَرجِعَ عَن هذَا الأَمرِ أكثَرُ القائِلينَ بِهِ ، ولا يَبقى‏ إلّا مَن أخَذَ اللَّهُ عزّ وجلّ عَهدَهُ لِوِلايَتِنا ، وكَتَبَ في قَلبِهِ الإِيمانَ ، وأَيَّدَهُ بِروحٍ مِنهُ .
يا أحمَدَ بنَ إسحاقَ : هذا أمرٌ مِن أمرِ اللَّهِ ، وسِرٌّ مِن سِرِّ اللَّهِ ، وغَيبٌ مِن غَيبِ اللَّهِ ، فَخُذ ما آتَيتُكَ وَاكتُمهُ وكُن مِنَ الشّاكِرينَ ، تَكُن مَعَنا غَداً في عِلِّيّينَ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8855
صفحه از 403
پرینت  ارسال به