53
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هشتم

مى‏گويند: پروردگارا! دو بار، ما را به مرگ رسانيدى و دو بار، ما را زنده گردانيدى. به گناهانمان اعتراف كرديم. پس آيا راه بيرون شدنى [از آتش ]هست؟».
اين آيه از دو بار مردن و زنده شدن ياد مى‏كند. با توجّه به اين كه مرگ، تنها در جايى معنا دارد كه پيش از آن زندگى باشد، نمى‏توان برخى تفاسير۱ را كه مرگ اوّل را مربوط به نبودن قبل از خلقت معنا كرده‏اند، پذيرفت. جمله «أمَتَّنا»، بر اين دلالت دارد كه گوينده، هويّتى دارد و دو مرگ را درك كرده است، در حالى كه پيش از به وجود آمدن، هويّتى براى گوينده متصوّر نيست تا بگويد «أمَتَّنا». پس از بازگشت به زندگى در قيامت نيز ديگر مرگى نيست. حتّى اگر نبود قبل از خلقت را «مرگ» به حساب آوريم، امّا «ميراندن» به حساب نمى‏آيد؛ زيرا در ميراندن، شرط است كه فرد، قبل از مردن، زنده باشد. اين آيه، از «ميراندن» سخن مى‏گويد، نه از «مرگ». پس اين تفسير نمى‏تواند درست باشد.
سُدّى‏۲، مرگ اوّل را در دنيا و زنده شدن اوّل را در قبر مى‏داند كه در آن جا مورد خطاب قرار مى‏گيرد، سپس مى‏ميرد و مجدّداً در قيامت زنده مى‏شود. ابن كثير ضمن بيان گفته سدى، نظر ابن زيد را نيز نقل مى‏كند كه بر اساس آن، يك زندگى در عالم ذَر است و يكى در عالم دنيا و دو مرگ نيز در پى هر زندگى است. وى هر دو را رد مى‏كند و مى‏گويد: لازمه آنها، اين است كه سه زندگى و مرگ داشته باشند.۳البتّه استدلال وى مخدوش است؛ زيرا با اين حساب، سه زندگى و دو مرگ درست مى‏شود، نه سه مرگ؛ زيرا پس از آخرين زندگى، يعنى حيات اخروى، ديگر مرگى در كار نيست.

1.مانند ابن مسعود، ابن عبّاس، ضحّاك، قتاده و ابو مالك. ابن كثير و تعدادى ديگر از مفسّران اهل سنّت، از اين تفسير پيروى كرده‏اند (تفسير ابن كثير: ج ۷ ص ۱۲۲).

2.اسماعيل ابن عبدالرحمن (م ۱۲۷ ه ق) يكى از مفسران قرن دوم است.

3.تفسير ابن كثير: ج ۷ ص ۱۲۳.


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هشتم
52

ادلّه اثبات رجعت‏

براى اثبات رجعت، به چهار دليل: قرآن، احاديث، عقل و اجماع، تمسّك جسته‏اند. مهم‏ترين ادلّه رجعت، ادلّه قرآنى و حديثى است. به همين سبب، اين ادلّه را مقدّم مى‏داريم.

ادله قرآنى رجعت‏

ادلّه متعدّدى از قرآن كريم بر وقوع، و به طريق اولى بر امكان رجعت دلالت دارند كه برخى از آنها در بحث از تاريخ رجعت گذشت. البتّه براى اثبات امكان رجعت، كافى است كه به ادلّه معاد - كه در قرآن فراوان‏اند - مراجعه شود؛ زيرا ماهيت رجعت و معاد، يكى است و تنها ظرف آنها تفاوت دارد. بنا بر اين، قابليت قابل، وجود دارد. حال اگر كسى بدون نشان دادن هيچ تناقضى در رجعت، امكان آن را انكار مى‏كند، در واقع به قدرت خدا كفر ورزيده است.۱ بنا بر اين، استبعادهاى جمعى از مخالفان، از بى‏خبرى است و يا از سر لجاجت.
آياتى كه به نوعى بر رجعت دلالت دارند، فراوان اند و در اين جا، تنها تعدادى را كه با صراحت بيشترى بر رجعت در آينده دلالت دارند و قابل تأويلِ ديگر نيستند، خواهيم آورد، هر چند مفسّران اهل سنّت، به دليل مخالفت جدّى با رجعت، تلاش‏هاى زيادى براى تأويل آنها كرده‏اند:
۱. «قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ.۲

1.زيرا نفى امكان، يا نفى امكان ذاتى است يا نفى امكان وقوعى. اوّلى، مستلزم نشان دادن تناقض درونى است. در رجعت، هيچ تناقضى وجود ندارد. دومى، يا به دليل ناتوانى فاعل است و يا از عدم قابليت قابل. قابل در اين جا انسان است كه پس از مرگ، امكان احياى آن وجود دارد؛ زيرا به اتّفاق همه علماى اسلامى، انسان پس از مرگ، دوباره زنده خواهد شد. بنا بر اين، تنها راه نفى امكان رجعت، نفى قدرت فاعل است و اين، موجب كفر به قدرت خداست، هر چند ناآگاهانه.

2.غافر: آيه ۱۱.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هشتم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 13761
صفحه از 400
پرینت  ارسال به