ناظر به توده و عموم سپاهيان امام عليه السلام اند. اين عدّه اگرچه پس از پيوستن طبقه نخست و سيصد و سيزده پيشقدم در اين باره، به امام عليه السلام ملحق شدهاند، امّا جلوتر از ديگران هستند و وجود آنها براى علنى كردن نهضت و خروج از مكّه لازم است و از اين رو، ايشان را نيز از ياوران امام مىشماريم. حديث الإرشاد نيز به اين نكته تصريح دارد:
وَقَد وافاهُ ثَلاثُمِئَةٍ وَ بِضعَةَ عَشَرَ رَجُلاً فَيُبايِعوهُ ، وَ يُقيمُ بِمَكَّةَ حَتّى يَتِمَّ أصحابُهُ عَشَرَةُ آلافِ نَفسٍ ، ثُمَّ يَسيرُ مِنها إلَى المَدينَةِ .۱
و سيصد و سيزده و اندى مرد به او مىرسند و با او بيعت مىكنند و در مكّه مىماند تا آن كه يارانش به ده هزار تن برسند و سپس از آن جا به سوى مدينه حركت مىكند .
مطابق با برخى احاديث،۲ اين عدّه، حدّ اقل نيروى لازم براى حركت گسترده و قيام جهانى قائم عليه السلام است و اين، بِدان معناست كه امام مهدى عليه السلام مانند هر پيشواى پيشرو، در هر جا و هر لحظه بر پيروان خود مىافزايد و مشتاقان بيشترى را به زير پرچم توحيد فرا مىخواند. در اين حركت توفنده و برقآسا، امام عليه السلام بر سر راهش در كوفه، هفتاد هزار ياور راستين (صدّيق)۳ را با خود همراه مىكند. امام عليه السلام از ميان ياران اوّليه و اصلى و نيز مؤمنان ناب كه رجعت نموده و با او همراه شدهاند، فرمانده و حاكم بر مىگزيند و بر خيل ياران خود مىگمارد (حكّام و انصار).۴
نكته
گفتنى است كه يك حديث، به يارى كسانى اشاره دارد كه بهرهاى از دين ندارند و ما