345
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هشتم

۱۶۱۲. دلائل الإمامة- با سندش به نقل از مسعدة بن صدقه - : امام صادق عليه السلام سپس ياوران قائم عليه السلام را براى ابو بصير نام برد و فرمود: «امّا آن كه در طاربند شرقى است، بُندار بن احمد از محلّه‏اى به نام بازان است و او همان مرزدار جهانگرد است. از شاميان، دو مرد به نام‏هاى ابراهيم بن صباح و يوسف بن صريا هستند: يوسف ، عطّارى از اهل دمشق و ابراهيم، قصّابى از روستاى سُوَيقان است. از صامغان، احمد بن عمر خيّاط از محلّه بزيع است، و على بن عبد الصمد، تاجرى از محلّه نجّاران است. از اهل سيراف، سَلَم كوسه، پارچه‏فروش محلّه باغ و خالد بن سعيد بن كريمِ كدخدا و كليب شاهد از دانشاه اند. از مَرورود، جعفر شاه دقّاق و جور (وابسته خصيب) هستند. از مرو، دوازده مرد به نام‏هاى بُندار بن خليل عطّار، محمّد بن عمر صيدنانى، عَريب بن عبد اللَّه بن كامل، وابسته قَحطبه، سعد رومى، صالح بن رحّال، معاذ بن هانى، كُردوس اَزدى، دُهَيم بن جابر بن حُمَيد، طاشف بن على قاجانى، قرعان بن سُوَيد، جابر بن على احمر و حوشب بن جريرند. از باورد ،۱ نُه مرد به نام‏هاى: زياد بن عبد الرحمان بن جُحدب، عبّاس بن فضل بن قارب، سحيق بن سليمان حنّاط، على بن خالد و سلم بن سُلَيم بن فرات بزّاز، محمويه بن عبد الرحمان بن على، جرير بن رستم بن سعد كيسانى، حرب بن صالح عُمارة بن مَعمرند. از طوس، چهار مرد به نام‏هاى: شَهمرد بن حُمران، موسى بن مهدى، سليمان بن طَليق - كه از واد، همان جايگاه قبر [امام‏] رضا عليه السلام است - و على بن سندى صيرفى‏اند. از فارياب، شاهويه بن حمزه و على بن كلثوم، از محلّه‏اى به نام باب الجبل اند.
و از طالقان، بيست و چهار مردند: فردى معروف به ابن رازى جبلى، عبد اللَّه بن عمير، ابراهيم بن عمرو، سهل بن رزق اللَّه، جبرئيل حدّاد، على بن ابى على ورّاق، عبادة بن جمهور، محمّد بن جيهار، زكريّا بن حبّه، بهرام بن سرح ، جميل بن عامر بن خالد،۲كثير (وابسته جرير)، عبد اللَّه بن قُرط بن سلّام، فزارة بن بهرام، معاذ بن سالم بن جُليد تمّار، حُمَيد بن ابراهيم بن جمعه غزال، عُقبة بن وفر بن ربيع، حمزة بن عبّاس بن جُناده از دار الرزق، كائن بن حنيذ صائغ رنگرز، علقمة بن مُدرك، مروان بن جميل بن ورقاء، ظهور (وابسته زرارة بن ابراهيم)، جمهور بن حسين زَجّاج و رياش بن سعد بن نُعَيم.
از سيستان، خليل بن نصر (از زنگيان)، تُرك بن شبه و ابراهيم بن على اند. از غور، هشت مردند: محج بن خرّبوذ، شاهد بن بندار، داوود بن جرير، خالد بن عيسى، زياد بن صالح، موسى بن داوود، عرف طويل و ابن كُرد.
و از نيشابور، هجده مردند: سمعان بن فاخر، ابو لُبابة بن مُدرك، ابراهيم بن يوسف قصير، مالك بن حرب بن سُكَين، زرود بن سوكن، يحيى بن خالد، معاذ بن جبرئيل، احمد بن عمر بن زُفَر، عيسى بن موسى سوّاق، يزيد بن درست، محمّد بن حمّاد بن شيت، جعفر بن طرخان، علّان ماهويه، ابو مريم، عمرو بن عمير بن مطرّف ، بليل بن وهايد بن هرمرديار.۳
از هرات، دوازده مردند: سعيد بن عثمان ورّاق، ماسحر بن عبد اللَّه بن نيل، فردى معروف به علّام كندى ، سمعان قصّاب، هارون بن عمران، صالح بن جرير، مبارك بن مَعمَر بن خالد، عبد الأعلى بن ابراهيم بن عبده ، نزل بن حزم، صالح بن نُعَيم، آدم بن على، و خالد قوّاس.
از اهل بوسنج، چهار مردند: طاهر بن عمرو بن طاهر معروف به اصلع (موى جلوى سر ريخته شده) ، طلحة بن طلحه سائح (جهانگرد)، حسن بن حسن بن مسمار و عمرو بن عمر بن هشام. از رى، هفت مردند: اسرائيل قَطّان، على بن جعفر بن خُرّزاد، عثمان بن على بن درخت، مُسكان بن جبل بن مُقاتل، كردين بن شيبان ، حمدان بن كر و سليمان بن ديلمى. از طبرستان، چهار مردند: حرشاد بن كَردَم، بهرام بن على، عبّاس بن هاشم و عبد اللَّه بن يحيى.
از قم، هجده مردند: غسّان بن محمّد بن غسّان، على بن احمد بن برّة بن نُعَيم بن يعقوب بن بلال، عمران بن خالد بن كُلَيب، سهل بن على بن صائد، عبد العظيم بن عبد اللَّه بن شاه، حسكة بن هاشم بن دايه، اخوص بن محمّد بن اسماعيل بن نُعَيم بن طَريف، بليل بن مالك بن سعد بن طلحة بن جعفر بن احمد بن جرير، موسى بن عمران بن لاحق، عبّاس بن زفر بن سليم، حُوَيد بن بشر بن بشير، مروان بن علابة بن جرير، فردى معروف به ابن رأس زق، صَقر بن اسحاق بن ابراهيم و كامل بن هشام.۴
از قومس (سمنان)، دو مردند: محمود بن محمّد بن ابى شعب و على بن حمّويه بن صدقه (از آبادى خرقان). از گرگان، دوازده مردند: احمد بن هارون بن عبد اللَّه، زرارة بن جعفر، حسين بن على بن مَطَر، حميد بن نافع، محمّد بن خالد بن قرّة بن حويه، علّان بن حميد بن جعفر بن حميد، ابراهيم بن اسحاق بن عمرو، على بن علقمة بن محمود، سلمان بن يعقوب، عريان بن خفان (مشهور به حال روت)، شعبة بن على، موسى بن كُردَوَيه، و از موقان، مردى به نام عبيد بن محمّد بن ماجور.
از سِند، دو مردند: سيّاب بن عبّاس بن محمّد و نصر بن منصور كه به ناقشت معروف است. از همدان، چهار مردند : هارون بن عمران بن خالد، طيفور بن محمّد بن طيفور، ابان بن محمّد بن ضحّاك، عتّاب بن مالك بن جمهور. از جابروان، سه مردند: كُرد بن حُنَيف، عاصم بن خُلَيد خيّاط و زياد بن رزين. از نوا، مردى به نام لقيط بن فرات است و از اهل خِلاط، وهب بن خربند بن سروين . از تفليس، پنج مردند: جَحدر بن زيت، هانى عُطاردى، جواد بن بدر، سليم بن وحيد و فضل بن عمير . از باب الابواب،۵ جعفر بن عبد الرحمان است. از سنجار، چهار تن اند: عبد اللَّه بن زُرَيق، سُحَيم بن مطر، هبة اللَّه بن زُرَيق بن صدقه و هُبَل بن كامل. از قالى‏قلا، كُردوس بن جابر، و از سُمَيساط، موسى بن زُرقان است و از نصيبين، دو مردند: داوود بن محق و حامد صاحب بوارى.
از موصل، مردى به نام سليمان بن صبيح از روستاى حديثه است. از تلّ موزن، دو مرد به نام‏هاى بادصنا بن سعد بن سحير و احمد بن حُمَيد بن سوّارند. از شهر مردى به نام بور بن زائد بن شروان ؛ و از رُها مردى به نام كامل بن عفير ؛ و از حرّان: زكريا سعدى، و از رقّه سه مرد: احمد بن سليمان بن سليم ، نوفل بن عمر و اشعث بن مالك ؛ و از رافقه: عياض بن عاصم بن سمرة بن جحش و مليح بن سعد.
از حلب، چهار مردند: يونس بن يوسف، حُمَيد بن قيس بن سُحَيم بن مُدرك بن على بن حرب بن صالح بن ميمون، مهدى بن هند بن عُطارد و مسلم بن هوارمرد. از دمشق، سه مردند: نوح بن جَرير، شعيب بن موسى و هجر بن عبد اللَّه فزارى. از فلسطين، سويد بن يحيى است و از بعلبك، منزل بن عمران، و از طبريّه، معاذ بن معاذ، و از يافا، صالح بن هارون . از قَرمس،۶ رئاب بن جلود و خليل بن سيّدند و از تيس،۷يونس بن صقر و احمد بن مسلم بن سلم اند. از دمياط، على بن زائده است و از اُسوان، حمّاد بن جمهور. از فسطاط، چهار مردند : نصر بن حواس ، على بن موسى فزارى ، ابراهيم بن صفير و يحيى بن نُعَيم. از قيراوان، على بن موسى بن شيخ و عنبرة بن قرطه‏اند. از باغه، شُرَحبيل سعدى است و از بلبيس، على بن معاذ، و از بالِس، همّام بن فرات. از صنعا، فيّاض بن ضَرار بن ثَروان و ميسرة بن غُندَر بن مبارك اند، از مازن، عبد الكريم بن غُندر است و از طرابلس، ذو النورين عبيدة بن علقمه. از اُبُلّه‏۸ دو مردند: يحيى بن بُدَيل و حواشة بن فضل. از وادى القرى، حُرّ بن زبرقان است و از خيبر، مردى به نام سليمان بن داوود، و از ربدار، طلحة بن سعد بن بهرام، و از جار، حارث بن ميمون. از مدينه، دو مردند: حمزة بن طاهر و شُرَحبيل بن جميل. از ربذه، حمّاد بن محمّد بن نصير است. از كوفه، چهارده مردند: ربيعة بن على بن صالح، تميم بن الياس اسد، عضرم بن عيسى، مطرّف بن عمر كندى، هارون بن صالح بن ميثم، وكايا بن سعد، محمّد بن روايه، حُرّ بن عبد اللَّه بن ساسان، قوده اعلم، خالد بن عبد القدّوس، ابراهيم بن مسعود بن عبد الحميد، بكر بن سعد بن خالد، احمد بن ريحان بن حارث و غوث اعرابى. از قُلزَم، مرجئة بن عمرو و شبيب بن عبد اللَّه اند. و از حيره، بكر بن عبد اللَّه بن عبد الواحد است و از كوثى‏ ربّا، حفص بن مروان. از طِهنه، حُباب بن سعيد و صالح بن طيفورند.
از اهواز، عيسى بن تمّام و جعفر بن سعيد نابينا - كه بينا مى‏شود - هستند. از شام، علقمة بن ابراهيم است. از استخر، متوكّل بن عبيد اللَّه و هشام بن فاخرند. از مولتان، حيدر بن ابراهيم است و از نيل، شاكر بن عبده، و از قَندابيل،۹ عمرو بن فروه. از مدائن، هشت نفرند: دو برادر شايسته: محمّد و احمد (پسران منذر)، ميمون بن حارث، مُعاذ بن على بن عامر بن عبد الرحمان بن معروف بن عبد اللَّه، حَرَسى بن سعيد، زهير بن طلحه، نصر و منصور. از عُكبَرا، زائدة بن هِبَه است. از حلوان، ماهان بن كثير و ابراهيم بن محمّدند و از بصره، عبد الرحمان بن اعطف بن سعد، احمد بن مليح و حمّاد بن جابر.
و اصحاب كهف، كه هفت تن هستند: مكسلمينا و همراهانش. و دو تاجرى كه از انطاكيه بيرون مى‏آيند: موسى بن عون و سليمان بن حُر و غلام رومى آن دو، و يازده مرد پناهنده به روم: صُهَيب بن عبّاس، جعفر بن حلال، ضرار بن سعيد، حُمَيد قدّوسى، منادى، مالك بن خُلَيد، بكر بن حُر، حبيب بن حَنان، جابر بن سفيان، و دو فرود آينده در سرانديب كه جعفر بن زكريّا و دانيال بن داوودند. و از سندرا، چهار مردند: خور بن طرخان، سعيد بن على، شاه بن بزرگ، حرّ بن جميل. و آن كه از كشتى‏اش در آب‏هاى شلاهط مفقود مى‏شود و نامش منذر بن زيد است. و از سيراف» و گفته شده «شيراز» (شك از راوى حديث، مسعدة بن صدقه است) «حسين بن عُلوان است. و دو فرارى به سَردانيّه: سرىّ بن اغلب و زيادة اللَّه بن رزق اللَّه . و گوشه‏نشين صِقِلّيه، ابوداوود شعشاع. و جستجوگر حق از يَخشِب: عبد اللَّه بن صاعد بن عقبه، و گريزان از خاندانش از بلخ: اوس بن محمّد، و احتجاج كننده به‏
كتاب خدا در برابر دشمن اهل بيت از سرخس: نجم بن عقبة بن داوود، و از فرغانه، ازدجاه بن وابص است و از تَرمُد، صخر بن عبد الصمد قنابلى و يزيد بن قادر .
اينها سيصد و سيزده مرد به تعداد جنگاوران بدرند.۱۰

1.باورد ، در خراسان قديم و ميان سرخس و نَساست .

2.در متن، «خالد» دو بار نوشته شده است كه گونه‏اى درج و تصحيف است و شمارش افراد آن را ثابت مى‏كند .

3.تعداد نام‏ها، هجده نفر نيست و احتمال تصحيف در دو سه نام آخر، فراوان است.

4.روشن است كه در عبارت، تصحيف‏هاى متعدّدى راه‏يافته است؛ زيرا تعداد نام‏ها هجده نيست و اسم‏ها طولانى‏تر از اندازه متعارف هستند. براى نمونه محتمل است واژه «بن» ميان برّه و نعيم و يا سعد و طلحه اضافى باشد.

5.باب الأبواب نام شهرى در كناره درياى خزر است.

6.قَرمس، ناحيه‏اى در اسپانياست.

7.تيس، نام مكانى ميان كوفه و شام است. نيز كوهى در شام است كه چند دژ در آن‏جاست.

8.اُبُلّه ، نام شهرى قديمى‏تر از بصره بر دهانه خليج فارس و كناره دجله است .

9.قندابيل، شهرى در سند است.

10.دلائل الإمامة : ص ۵۶۶ ح ۵۲۸ .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هشتم
344

۱۶۱۲. دلائل الإمامة : بِالإِسنادِ الأَوَّلِ‏۱ : أنَّ الصّادِقَ عليه السلام سَمّى‏ أصحابَ القائِمِ عليه السلام لِأَبي بَصيرٍ فيما بَعدُ ، فَقالَ عليه السلام :
أمَّا الَّذي في طارَ بَندَ الشَّرقِيِّ : بُندارُ بنُ أحمَدَ مِن سِكَّةٍ تُدعى‏ بازانَ ، وهُوَ السَّيّاحُ المُرابِطُ . ومِن أهلِ الشّامِ رَجُلانِ : يُقالُ لَهُما إبراهيمُ بنُ الصَّباحِ ويوسُفُ بنُ صريا ، فَيوسُفُ عَطّارٌ مِن أهلِ دِمشَقَ ، وإبراهيمُ قَصّابٌ مِن قَريَةِ سُوَيقانَ . ومِنَ الصّامَغانِ : أحمَدُ بنُ عُمَرَ الخَيّاطُ مِن سِكَّةِ بَزيعٍ ، وعَلِيُّ بنُ عَبدِ الصَّمَدِ التّاجِرُ مِن سِكَّةِ النَّجّارينَ . ومِن أهلِ سِيرافَ : سَلَمٌ الكَوسَجُ البَزّازُ مِن سِكَّةِ الباغِ ، وخالِدُ بنُ سَعيدِ بنِ كَريمٍ الدِّهقانُ ، وَالكُلَيبُ الشّاهِدُ مِن دانشاهَ . ومِن مَروَروذَ : جَعفَرٌ الشّاهُ الدَّقّاقُ ، وجَورٌ مَولَى الخَصيبِ ، ومِن مروَ اثنا عَشَرَ رَجُلاً ، وهُم : بُندارُ بنُ الخَليلِ العَطّارُ ، ومُحَمَّدُ بنُ عُمَرَ الصَّيدَنانِيُّ . وعَريبُ بنُ عَبدِ اللَّهِ بنِ كامِلٍ ، ومَولى‏ قَحطَبَةَ ، وسَعدٌ الرّومِيُّ ، وصالِحُ بنُ الرَّحّالِ ، ومُعاذُ بنُ هاني ، وكُردوسٌ الأَزدِيُّ ، ودُهَيمُ بنُ جابِرِ بنِ حُمَيدٍ ، وطاشِفُ بنُ عَلِيٍّ القاجانِيُّ ، وقرعانُ بنُ سُوَيدٍ ، وجابِرُ بنُ عَلِيٍّ الأَحمَرُ . وحَوشَبُ بنُ جَريرٍ . ومِن باوَردَ۲ تِسعَةُ رِجالٍ : زِيادُ بنُ عَبدِ الرَّحمنِ بنِ جُحدَبٍ ، وَالعَبّاسُ بنُ الفَضلِ بنِ قارِبٍ ، وسحيقُ بنُ سُلَيمانَ الحَنّاطُ ، وعَلِيُّ بنُ خالِدٍ ، وسَلَمُ بنُ سُلَيمِ بنِ الفُراتِ البَزّازُ ، ومَحمَوَيهِ بنُ عَبدِ الرَّحمنِ بنِ عَلِيٍّ ، وجَريرُ بنُ رُستَمَ بنِ سَعدٍ الكَيسانِيُّ . وحَربُ بنُ صالِحٍ ، وعُمارَةُ بنُ مَعمَرٍ . ومِن طوسَ أربَعَةُ رِجالٍ : شَهمَردُ بنُ حُمرانَ ، وموسَى بنُ مَهدِيٍّ ، وسُلَيمانُ بنُ طَليقٍ مِنَ الوادِ - وكانَ الوادُ مَوضِعَ قَبرِ الرِّضا عليه السلام - وعَلِيُّ بنُ السِّندِيِّ الصَّيرَفِيُّ . ومِنَ الفارِيابَ : شاهوَيهُ بنُ حَمزَةَ ، وعَلِيُّ بنُ كُلثومَ مِن سِكَّةٍ تُدعى‏ بابَ الجَبَلِ .
ومِنَ الطّالَقانِ أربَعَةٌ وعِشرونَ رَجُلاً : المَعروفُ بِابنِ الرّازِيِّ الجَبَلِيِّ . وعَبدُ اللَّهِ بنُ عُمَيرٍ ، وإبراهيمُ بنُ عَمرٍو ، وسَهلُ بنُ رِزقِ اللَّهِ ، وجِبريلُ الحَدّادُ ، وعَلِيُّ بنُ أبي عَلِيٍّ الوَرّاقُ ، وعُبادَةُ بنُ جُمهورٍ ، ومُحَمَّدُ بنُ جيهارٍ ، وزَكَرِيَّا بنُ حَبَّةَ ، وبَهرامُ بنُ سَرحٍ ، وجَميلُ بنُ عامِرِ بنِ خالِدٍ۳ ، وخالِدٌ وكَثيرٌ مَولى‏ جَريرٍ ، عَبدُ اللَّهِ بنُ قُرطِ بنِ سَلّامٍ ، وفَزارَةُ بنُ بَهرامٍ . ومُعاذُ بنُ سالِمِ بنِ جُلَيدٍ التَّمّارُ ، وحُمَيدُ بنُ إبراهيمَ بنِ جُمُعَةَ الغَزّالُ ، وعُقبَةُ بنُ وَفرِ بنِ الرَّبيعِ ، وحَمزَةُ بنُ العَبّاسِ بنِ جُنادَةَ مِن دارِ الرِّزقِ ، وكائِنُ بنُ حنيذٍ الصّائِغُ ، وعَلقَمَةُ بنُ مُدرِكٍ . ومَروانُ بنُ جَميلِ بنِ وَرقاءَ ، وظُهورٌ مَولى‏ زُرارَةَ بنِ إبراهيمَ ، وجُمهورُ بنُ الحُسَينِ الزَّجّاجُ ، ورياشُ بنُ سَعدِ بنِ نُعَيمٍ .
ومِن سِجِستانَ‏۴ : الخَليلُ بنُ نَصرٍ مِن أهلِ زَنجَ ، وتُركُ بنُ شبه ، وإبراهيمُ بنُ عَلِيٍّ . ومِن غُورَ ثَمانِيَةُ رِجالٍ : محج بنُ خَرَّبوذَ ، وشاهِدُ بنُ بُندارَ ، وداوودُ بنُ جَريرٍ ، وخالِدُ بنُ عيسى‏ ، وزِيادُ بنُ صالِحٍ ، وموسَى بنُ داوودَ ، وعرفٌ الطَّويلُ ، وَابنُ كُردٍ .
ومِن نَيسابورَ ثَمانِيَةَ عَشَرَ رَجُلاً : سَمعانُ بنُ فاخِرٍ وأَبو لُبابَةَ بنُ مُدرِكٍ ، وإبراهيمُ بنُ يوسُفَ القَصيرُ ، ومالِكُ بنُ حَربِ بنِ سُكَينٍ ، وزرودُ بنُ سوكن ، ويَحيَى بنُ خالِدٍ ، ومُعاذُ بنُ جَبرَئيلَ ، وأَحمَدُ بنُ عُمَرَ بنِ زُفَرَ ، وعيسَى بنُ موسَى السَّوّاقُ ، ويَزيدُ بنُ دُرُستَ ، ومُحَمَّدُ بنُ حَمّادِ بنِ شَيتٍ ، وجَعفَرُ بنُ طَرخانَ ، وعَلّانُ ماهوَيهِ ، وأَبو مَريَمَ ، وعَمرُو بنُ عُمَيرِ بنِ مُطَرِّفٍ ، وبليلُ بنُ وهايد بن هرمرديارَ .۵
ومِن هَراةَ اثنا عَشَرَ رَجُلاً : سَعيدُ بنُ عُثمانَ الوَرّاقُ ، وماسحر بنُ عَبدِ اللَّهِ بنِ نيل ، وَالمَعروفُ بِعَلّامٍ الكِندِيِّ ، وسِمعانُ القَصّابُ ، وهارونُ بنُ عِمرانَ ، وصالِحُ بنُ جَريرٍ ، وَالمُبارَكُ بنُ مَعمَرِ بنِ خالِدٍ ، وعَبدُ الأَعلَى بنُ إبراهيمَ بنِ عَبدَةَ ، ونزلُ بنُ حَزمٍ ، وصالِحُ بنُ نُعَيمٍ ، وآدَمُ بنُ عَلِيٍّ ، وخالِدٌ القَوّاسُ .
ومِن أهلِ بوسَنجَ أربَعَةُ رِجالٍ : طاهِرُ بنُ عَمرِو بنِ طاهِرٍ المَعروفُ بِالأَصلَعِ ، وطَلحَةُ بنُ طَلحَةَ السّائِحُ ، وَالحَسَنُ بنُ الحَسَنِ بنِ مِسمارٍ ، وعَمرُو بنُ عُمَرَ بنِ هِشامٍ . ومِن الرَّيِّ سَبعَةُ رِجالٍ : إسرائيلُ القَطّانُ ، وعَلِيُّ بنُ جَعفَرِ بنِ خُرَّزادَ ، وعُثمانُ بنُ عَلِيِّ بنِ درختَ ، ومُسكانُ بنُ جَبَلِ بنِ مُقاتِلٍ ، وكِردينُ بنُ شَيبانَ ، وحَمدانُ بنُ كر ، وسُلَيمانُ بنُ الدَّيلَمِيِّ . ومِن طَبَرِستانَ أربَعَةُ رِجالٍ : حرشادُ بنُ كَردَمٍ ، وبَهرامُ بنُ عَلِيٍّ ، وَالعَبّاسُ بنُ هاشِمٍ ، وعَبدُ اللَّهِ بنُ يَحيى‏ .
ومِن قُمَّ ثَمانِيَةَ عَشَرَ رَجُلاً : غَسّانُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ غَسّانَ ، وعَلِيُّ بنُ أحمَدَ بنِ بَرَّةَ بنِ نُعَيمِ بنِ يَعقوبَ بنِ بِلالٍ ، وعِمرانُ بنُ خالِدِ بنِ كُلَيبٍ ، وسَهلُ بنُ عَلِيِّ بنِ صاعِدٍ ، وعَبدُ العَظيمِ بنُ عَبدِ اللَّهِ بنِ الشّاهِ ، وحَسَكَةُ بنُ هاشِمِ بنِ الدّايَةِ ، وَالأَخوَصُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ إسماعيلَ بنِ نُعَيمِ بنِ طَريفٍ ، وبليلُ بنُ مالِكِ بنِ سَعدِ بنِ طَلحَةَ بنِ جَعفَرِ بنِ أحمَدَ بنِ جَريرٍ ، وموسَى بنُ عِمرانَ بنِ لاحِقٍ ، وَالعَبّاسُ بنُ زُفَرَ بنِ سُلَيمٍ ، وَالحُوَيدُ بنُ بِشرِ بنِ بَشيرٍ ، ومَروانُ بنُ علابَةَ بنِ جَريرٍ ، المَعروفُ بِابنِ رَأسِ الزّقِّ ، وَالصَّقرُ بنُ إسحاقَ بنِ إبراهيمَ ، وكامِلُ بنُ هِشامٍ‏۶ .
ومن قومِسَ رَجُلانِ : مَحمودُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ أبِي الشّعبِ ، وعَلِيُّ بنُ حَمَّوَيهِ بنِ صَدَقَةَ مِن قَريَةِ الخرقانِ . ومِن جُرجانَ اثنا عَشَرَ رَجُلاً : أحمَدُ بنُ هارونَ بنِ عَبدِ اللَّهِ ، وزُرارَةُ بنُ جَعفَرٍ ، وَالحُسَينُ بنُ عَلِيِّ بنِ مَطَرٍ ، وحميدُ بنُ نافِعٍ ، ومُحَمَّدُ بنُ خالِدِ بنِ قُرَّةَ بنِ حويةَ ، وعَلّانُ بنُ حَميدِ بنِ جَعفَرِ بنِ حَميدٍ ، وإبراهيمُ بنُ إسحاقَ بنِ عَمروٍ ، وعَلِيُّ بنُ عَلقَمَةَ بنِ مَحمودٍ ، وسَلمانُ بنُ يَعقوبَ ، وَالعُريانُ بنُ الخفانِ المُلَقَّبُ بِحال روت ، وشُعبَةُ بنُ عَلِيٍّ ، وموسَى بنُ كُردَوَيهِ . ومِن موقانَ رَجُلٌ ، وهُوَ : عُبَيدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ ماجورٍ .
ومِنَ السِّندِ رَجُلانِ : سَيّابُ بنُ العَبّاسِ بنِ مُحَمَّدٍ ، ونَصرُ بنُ مَنصورٍ يُعرَفُ بِناقشت . ومِن هَمَدانَ أربَعَةُ رِجالٍ : هارونُ بنُ عِمرانَ بنِ خالِدٍ ، وطَيفورُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ طَيفورٍ ، وأَبانُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ الضَّحّاكِ ، وعَتّابُ بنُ مالِكِ بنِ جُمهورٍ . ومِن جابرَوانَ ثَلاثَةُ رِجالٍ : كُردُ بنُ حُنَيفٍ ، وعاصِمُ بنُ خُلَيدٍ الخَيّاطُ ، وزِيادُ بنُ رَزينٍ . ومِنَ النَّوا رَجُلٌ : لُقَيطُ بنُ الفُراتِ . ومِن أهلِ خِلاطَ : وَهبُ بنُ خربند بنِ سروين . ومِن تِفليسَ خَمسَةُ رِجالٍ : جَحدَرُ بنُ الزَّيتِ ، وهانِي العُطارِدِيُّ ، وجَوادُ بنُ بَدرٍ ، وسُلَيمُ بنُ وَحيدٍ ، وَالفَضلُ بنُ عُمَيرٍ . ومِن بابِ الأَبوابِ‏۷ : جَعفَرُ بنُ عَبدِ الرَّحمنِ . ومِن سِنجارَ أربَعَةُ رِجالٍ : عَبدُ اللَّهِ بنُ زُرَيقٍ ، وسُحَيمُ بنُ مَطَرٍ ، وهِبَةُ اللَّهِ بنُ زُرَيقِ بنِ صَدَقَةَ ، وهُبَلُ بنُ كامِلٍ . ومِن قاليقلا : كُردوسُ بنُ جابِرٍ . ومِن سُمَيساطَ موسَى بنُ زُرقانَ . ومِن نَصيبينَ رَجُلانِ : داوودُ بنُ المحقِ ، وحامِدٌ صاحِبُ البَواري .
ومِنَ المَوصِلِ رَجُلٌ : يُقالُ لَهُ سُلَيمانُ بنُ صَبيحٍ مِنَ القَريَةِ الحَديثَةِ . ومِن تَلَّ مَوزَنَ رَجُلانِ : يُقالُ لَهُما بادصنا بنُ سَعدِ بنِ السّحيرِ ، وأَحمَدُ بنُ حُمَيدِ بنِ سَوّارٍ . ومِن بَلَدِ رَجُلٍ : يُقالُ لَهُ بورُ بنُ زائِدَةَ بنِ شَروانَ . ومِنَ الرُّها رَجُلٌ : يُقالُ لَهُ كامِلُ بنُ عُفَيرٍ . ومِن حَرّانَ : زَكَرِيَّا السَّعدِيُّ . ومِنَ الرَّقَّةِ ثَلاثَةُ رِجالٍ : أحمَدُ بنُ سُلَيمانَ بنِ سُلَيمٍ ، ونَوفَلُ بنُ عُمَرَ ، وأَشعَثُ بنُ مالِكٍ . ومِنَ الرّافِقَةِ : عِياضُ بنُ عاصِمِ بنِ سَمُرَةَ بنِ جَحشٍ ، ومَليحُ بنُ سَعدٍ .
ومِن حَلَبَ أربَعَةُ رِجالٍ : يونُسُ بنُ يوسُفَ ، وحُمَيدُ بنُ قَيسِ بنِ سُحَيمِ بنِ مُدرِكِ بنِ عَلِيِّ بنِ حَربِ بنِ صالِحِ بنِ مَيمونٍ ، ومَهدِيُّ بنُ هِندِ بنِ عُطارِدٍ ، ومُسلِمُ بنُ هوارمردَ . ومِن دِمَشقَ ثَلاثَةُ رِجالٍ : نوحُ بنُ جَريرٍ ، وشُعَيبُ بنُ موسى‏ ، وحُجرُ بنُ عَبدِ اللَّهِ الفَزارِيُّ . ومِن فِلَسطينَ : سُوَيدُ بنُ يَحيى‏ . ومِن بَعلَبَكَّ : المنزلُ بنُ عِمرانَ . ومِن طَبَرِيَّةَ : مُعاذُ بنُ مُعاذٍ . ومِن يافا : صالِحُ بنُ هارونَ . ومن قَرمَسَ‏۸ : رِئابُ بنُ الجَلودِ ، وَالخَليلُ بنُ السَّيِّدِ . ومِن تَيسَ‏۹ : يونُسُ بنُ الصَّقرِ ، وأَحمَدُ بنُ مُسلِمِ بنِ سَلَمٍ . ومِن دِمياطَ : عَلِيُّ بنُ زائِدَةَ . ومِن اُسوانَ : حَمّادُ بنُ جُمهورٍ . ومِنَ الفُسطاطِ أربَعَةُ رِجالٍ : نَصرُ بنُ حواسٍ ، وعَلِيُّ بنُ موسَى الفَزارِيُّ ، وإبراهيمُ بنُ صفيرٍ ، ويَحيَى بنُ نُعَيمٍ .
ومِنَ القَيرَوانِ : عَلِيُّ بنُ موسَى بنِ الشَّيخِ ، وعَنبَرَةُ بنُ قرطَةَ . ومِن باغَةَ : شُرَحبيلُ السَّعدِيُّ . ومِن بِلبيسَ : عَلِيُّ بنُ مُعاذٍ . ومِن بالِسَ : هَمّامُ بنُ الفُراتِ . ومِن صَنعاءَ : الفَيّاضُ بنُ ضَرارِ بنِ ثَروانَ ، ومَيسَرَةُ بنُ غُندَرِ بنِ المُبارَكِ . ومِن مازِنَ : عَبدُ الكَريمِ بنُ غُندَرٍ . ومِن طَرابُلُسَ : ذُو النّورَينِ عُبَيدَةُ بنُ عَلقَمَةَ . ومِن اُبُلَّةَ۱۰رَجُلانِ : يَحيَى بنُ بُدَيلٍ ، وحواشةُ بنُ الفَضلِ . ومِن وادِي القُرى‏ : الحُرُّ بنُ الزِّبرِقانِ . ومِن خَيبَرَ رَجُلٌ يُقالُ لَهُ سُلَيمانُ بنُ داوودَ . ومِن ربدارَ : طَلحَةُ بنُ سَعدِ بنِ بَهرامٍ . ومِنَ الجارِ : الحارِثُ بنُ مَيمونٍ . ومِنَ المَدينَةِ رَجُلانِ : حَمزَةُ بنُ طاهِرٍ ، وشُرَحبيلُ بنُ جَميلٍ . ومِنَ الرَّبَذَةِ : حَمّادُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ نَصيرٍ . ومِنَ الكوفَةِ أربَعَةَ عَشَرَ رَجُلاً : رَبيعَةُ بنُ عَلِيِّ بنِ صالِحٍ ، وتَميمُ بنُ إلياسَ بنِ أسَدٍ ، وَالعضرمُ بنُ عيسى‏ ، ومُطَرِّفُ بنُ عُمَرَ الكِندِيُّ ، وهارونُ بنُ صالِحِ بنِ ميثَمٍ ، ووكايَا بنُ سَعدٍ ، ومُحَمَّدُ بنُ روايَةَ ، وَالحُرُّ بنُ عَبدِ اللَّهِ بنِ ساسانَ ، وقودَةُ الأَعلَمُ ، وخالِدُ بنُ عَبدِ القُدّوسِ ، وإبراهيمُ بنُ مَسعودِ بنِ عَبدِ الحَميدِ ، وبَكرُ بنُ سَعدِ بنِ خالِدٍ ، وأَحمَدُ بنُ رَيحانَ بنِ حارِثٍ ، وغَوثٌ الأَعرابِيُّ . ومِنَ القُلزُمِ : المُرجِئَةُ بنُ عَمروٍ ، وشَبيبُ بنُ عَبدِ اللَّهِ . ومِنَ الحيرَةِ : بَكرُ بنُ عَبدِ اللَّهِ بنِ عَبدِ الواحِدِ . ومِن كوثى‏ رَبّا : حَفصُ بنُ مَروانَ . ومِن طِهنَةَ : الحُبابُ بنُ سَعيدٍ ، وصالِحُ بنُ طَيفورٍ .
ومِنَ الأَهوازِ : عيسَى بنُ تَمّامٍ ، وجَعفَرُ بنُ سَعيدٍ الضَّريرُ يَعودُ بَصيراً. ومِنَ الشّامِ: عَلقَمَةُ بنُ إبراهيمَ . ومِن إصطَخرَ : المُتَوَكِّلُ بنُ عُبَيدِ اللَّهِ ، وهِشامُ بنُ فاخِرٍ . ومِنَ المُولتانِ : حَيدرُ بنُ إبراهيمَ . ومِنَ النّيلِ : شاكِرُ بنُ عَبدَةَ . ومِنَ القَندابيلِ‏۱۱ : عَمرُو بنُ فَروَةَ . ومِنَ المَدائِنِ ثَمانِيَةُ نَفَرٍ : الأَخَوَينِ الصّالِحَينِ‏۱۲ مُحَمَّدٍ وأَحمَدَ ابنَيِ المُنذِرِ ، ومَيمونُ بنُ الحارِثِ ، ومُعاذ بنُ عَلِيِّ بنِ عامِرِ بنِ عَبدِ الرَّحمنِ بنِ مَعروفِ بنِ عَبدِ اللَّهِ ، وَالحَرَسِيُّ بنُ سَعيدٍ ، وزُهَيرُ بنُ طَلحَةَ ، ونَصرٌ ، ومَنصورٌ . ومِن عُكبَرا : زائِدَةُ بنُ هِبَةَ . ومِن حُلوانَ : ماهانُ بنُ كَثيرٍ ، وإبراهيمُ بنُ مُحَمَّدٍ . ومِنَ البَصرَةِ : عَبدُ الرَّحمنِ بنُ الأَعطَفِ بنِ سَعدٍ ، وأَحمَدُ بنُ مَليحٍ ، وحَمّادُ بنُ جابِرٍ .
وأَصحابُ الكَهفِ سَبعَةُ نَفَرٍ : مَكسلمينا وأَصحابُهُ . وَالتّاجِرانِ الخارِجانِ مِن أنطاكِيَةَ : موسَى بنُ عَونٍ ، وسُلَيمانُ بنُ حُرٍّ ، وغُلامُهُمَا الرّومِيُّ . وَالمُستَأمِنَةُ إلَى الرّومِ أحَدَ عَشَرَ رَجُلاً : صُهَيبُ بنُ العَبّاسِ ، وجَعفَرُ بنُ حلالٍ وضِرارُ بنُ سَعيدٍ ، وحُمَيدٌ القُدّوسِيُّ ، وَالمُنادي ، ومالِكُ بنُ خُلَيدٍ ، وبَكرُ بنُ الحُرِّ ، وحَبيبُ بنُ حَنانٍ ، وجابِرُ بنُ سُفيانَ . وَالنّازِلانِ بِسَرَنديبَ ، وهُما : جَعفَرُ بنُ زَكَرِيّا ، ودانيالُ بنُ داوودَ .
ومِن سندرا أربَعَةُ رِجالٍ : خورُ بنُ طَرخانَ ، وسَعيدُ بنُ عَلِيٍّ ، وشاهُ بنُ بُزُرجَ ، وحُرُّ بنُ جَميلٍ . وَالمَفقودُ مِن مَركَبِهِ بِشَلاهِطَ : اسمُهُ المُنذِرُ بنُ زَيدٍ . ومِن سِيرافَ - وقيلَ : شيرازَ ، الشَّكُّ مِن مَسعَدَةَ - : الحُسَينُ بنُ عُلوانَ . وَالهارِبانِ إلى‏ سَردانِيَةَ : السَّرِيُّ بنُ الأَغلَبِ ، وزِيادَةُ اللَّهِ بنُ رِزقِ اللَّهِ . وَالمُتَخَلّي بِصِقِلِّيَّةَ : أبو داوودَ الشَّعشاعُ . وَالطَّوّافُ لِطَلَبِ الحَقِّ مِن يَخشِبَ : وهُوَ عَبدُ اللَّهِ بنُ صاعِدِ بنِ عُقبَةَ . وَالهارِبُ مِن بَلخَ مِن عَشيرَتِهِ : أوسُ بنُ مُحَمَّدٍ . وَالمُحتَجُّ بِكِتابِ اللَّهِ عَلَى النّاصِبِ مِن سَرخَسَ : نَجمُ بنُ عُقبَةَ بنِ داوودَ . ومِن فَرغانَةَ : أزدجاهُ بنُ الوابِصِ . ومِنَ التَّرمُدِ : صَخرُ بنُ عَبدِ الصَّمَدِ القَنابُلِيُّ ، ويَزيدُ بنُ قادِرٍ .
فَذلِكَ ثَلاثُمِئَةٍ وثَلاثَةَ عَشَرَ رَجُلاً بِعَدَدِ أهلِ بَدرٍ .

1.أي : أبو الحسين محمّد بن هارون ، عن أبي هارون بن موسى بن أحمد عن أبي علي الحسن بن محمّد النهاوندي ، عن أبي جعفر محمّد بن إبراهيم بن عبيد اللَّه القمي القطان ، المعروف بابن الخزاز عن محمّد بن زياد ، عن أبي عبد اللَّه الخراساني ، عن أبي الحسين عبد اللَّه بن الحسن الزهري ، عن أبي حسان سعيد بن جناح ، عن مسعدة بن صدقة ، عن أبي بصير .

2.باوَرد : بلد بخراسان بين سرخس ونَسا (معجم البلدان : ج ۱ ص ۳۳۳) .

3.تكرر اسم خالد في المتن مرتين، وهو نوع من الإدراج والتصحيف، ويؤيده عدّ الأسماء الواردة .

4.سجستان : من بلاد فارس وهي جنوبي هراة (معجم البلدان : ج ۳ ص ۱۹۰) .

5.عدد الأسماء لا يبلغ ثمانية عشر إسماً، واحتمال التصحيف في الاسمين أو الثلاثة الاخيرة وارد جداً.

6.من الواضح وقوع تصحيفات عديدة في العبارة، فلا تبلغ الأسماء ثمانية عشر، كما أنّ بعض الأسماء طويل جداً وفوق الحد المتعارف؛ و على سبيل المثال فمن المحتمل أن تكون «بن» بين «بره» و«نعيم»، أو «سعد» و «طلحة» ألفاظ اضافية .

7.باب الأبواب : مدينة على بحر الخزر (معجم البلدان : ج ۱ ص ۳۰۳) .

8.قَرمس : بلدة بالأندلس (معجم البلدان : ج ۴ ص ۳۳۰) .

9.تَيس : موضع بين الكوفة والشام (معجم البلدان : ج ۲ ص ۶۶) .

10.اُبُلَّةَ : بلدة على شاطي دجلة في زاوية الخليج وهي أقدم من البصرة (معجم البلدان : ج ۱ ص ۷۷) .

11.قندابيل : مدينة بالسند (معجم البلدان : ج ۴ ص ۴۰۲) .

12.كذا في المصدر ، والصحيح: «الأخوان الصالحان».

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هشتم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 16351
صفحه از 400
پرینت  ارسال به