۱۶۱۲. دلائل الإمامة- با سندش به نقل از مسعدة بن صدقه - : امام صادق عليه السلام سپس ياوران قائم عليه السلام را براى ابو بصير نام برد و فرمود: «امّا آن كه در طاربند شرقى است، بُندار بن احمد از محلّهاى به نام بازان است و او همان مرزدار جهانگرد است. از شاميان، دو مرد به نامهاى ابراهيم بن صباح و يوسف بن صريا هستند: يوسف ، عطّارى از اهل دمشق و ابراهيم، قصّابى از روستاى سُوَيقان است. از صامغان، احمد بن عمر خيّاط از محلّه بزيع است، و على بن عبد الصمد، تاجرى از محلّه نجّاران است. از اهل سيراف، سَلَم كوسه، پارچهفروش محلّه باغ و خالد بن سعيد بن كريمِ كدخدا و كليب شاهد از دانشاه اند. از مَرورود، جعفر شاه دقّاق و جور (وابسته خصيب) هستند. از مرو، دوازده مرد به نامهاى بُندار بن خليل عطّار، محمّد بن عمر صيدنانى، عَريب بن عبد اللَّه بن كامل، وابسته قَحطبه، سعد رومى، صالح بن رحّال، معاذ بن هانى، كُردوس اَزدى، دُهَيم بن جابر بن حُمَيد، طاشف بن على قاجانى، قرعان بن سُوَيد، جابر بن على احمر و حوشب بن جريرند. از باورد ،۱ نُه مرد به نامهاى: زياد بن عبد الرحمان بن جُحدب، عبّاس بن فضل بن قارب، سحيق بن سليمان حنّاط، على بن خالد و سلم بن سُلَيم بن فرات بزّاز، محمويه بن عبد الرحمان بن على، جرير بن رستم بن سعد كيسانى، حرب بن صالح عُمارة بن مَعمرند. از طوس، چهار مرد به نامهاى: شَهمرد بن حُمران، موسى بن مهدى، سليمان بن طَليق - كه از واد، همان جايگاه قبر [امام] رضا عليه السلام است - و على بن سندى صيرفىاند. از فارياب، شاهويه بن حمزه و على بن كلثوم، از محلّهاى به نام باب الجبل اند.
و از طالقان، بيست و چهار مردند: فردى معروف به ابن رازى جبلى، عبد اللَّه بن عمير، ابراهيم بن عمرو، سهل بن رزق اللَّه، جبرئيل حدّاد، على بن ابى على ورّاق، عبادة بن جمهور، محمّد بن جيهار، زكريّا بن حبّه، بهرام بن سرح ، جميل بن عامر بن خالد،۲كثير (وابسته جرير)، عبد اللَّه بن قُرط بن سلّام، فزارة بن بهرام، معاذ بن سالم بن جُليد تمّار، حُمَيد بن ابراهيم بن جمعه غزال، عُقبة بن وفر بن ربيع، حمزة بن عبّاس بن جُناده از دار الرزق، كائن بن حنيذ صائغ رنگرز، علقمة بن مُدرك، مروان بن جميل بن ورقاء، ظهور (وابسته زرارة بن ابراهيم)، جمهور بن حسين زَجّاج و رياش بن سعد بن نُعَيم.
از سيستان، خليل بن نصر (از زنگيان)، تُرك بن شبه و ابراهيم بن على اند. از غور، هشت مردند: محج بن خرّبوذ، شاهد بن بندار، داوود بن جرير، خالد بن عيسى، زياد بن صالح، موسى بن داوود، عرف طويل و ابن كُرد.
و از نيشابور، هجده مردند: سمعان بن فاخر، ابو لُبابة بن مُدرك، ابراهيم بن يوسف قصير، مالك بن حرب بن سُكَين، زرود بن سوكن، يحيى بن خالد، معاذ بن جبرئيل، احمد بن عمر بن زُفَر، عيسى بن موسى سوّاق، يزيد بن درست، محمّد بن حمّاد بن شيت، جعفر بن طرخان، علّان ماهويه، ابو مريم، عمرو بن عمير بن مطرّف ، بليل بن وهايد بن هرمرديار.۳
از هرات، دوازده مردند: سعيد بن عثمان ورّاق، ماسحر بن عبد اللَّه بن نيل، فردى معروف به علّام كندى ، سمعان قصّاب، هارون بن عمران، صالح بن جرير، مبارك بن مَعمَر بن خالد، عبد الأعلى بن ابراهيم بن عبده ، نزل بن حزم، صالح بن نُعَيم، آدم بن على، و خالد قوّاس.
از اهل بوسنج، چهار مردند: طاهر بن عمرو بن طاهر معروف به اصلع (موى جلوى سر ريخته شده) ، طلحة بن طلحه سائح (جهانگرد)، حسن بن حسن بن مسمار و عمرو بن عمر بن هشام. از رى، هفت مردند: اسرائيل قَطّان، على بن جعفر بن خُرّزاد، عثمان بن على بن درخت، مُسكان بن جبل بن مُقاتل، كردين بن شيبان ، حمدان بن كر و سليمان بن ديلمى. از طبرستان، چهار مردند: حرشاد بن كَردَم، بهرام بن على، عبّاس بن هاشم و عبد اللَّه بن يحيى.
از قم، هجده مردند: غسّان بن محمّد بن غسّان، على بن احمد بن برّة بن نُعَيم بن يعقوب بن بلال، عمران بن خالد بن كُلَيب، سهل بن على بن صائد، عبد العظيم بن عبد اللَّه بن شاه، حسكة بن هاشم بن دايه، اخوص بن محمّد بن اسماعيل بن نُعَيم بن طَريف، بليل بن مالك بن سعد بن طلحة بن جعفر بن احمد بن جرير، موسى بن عمران بن لاحق، عبّاس بن زفر بن سليم، حُوَيد بن بشر بن بشير، مروان بن علابة بن جرير، فردى معروف به ابن رأس زق، صَقر بن اسحاق بن ابراهيم و كامل بن هشام.۴
از قومس (سمنان)، دو مردند: محمود بن محمّد بن ابى شعب و على بن حمّويه بن صدقه (از آبادى خرقان). از گرگان، دوازده مردند: احمد بن هارون بن عبد اللَّه، زرارة بن جعفر، حسين بن على بن مَطَر، حميد بن نافع، محمّد بن خالد بن قرّة بن حويه، علّان بن حميد بن جعفر بن حميد، ابراهيم بن اسحاق بن عمرو، على بن علقمة بن محمود، سلمان بن يعقوب، عريان بن خفان (مشهور به حال روت)، شعبة بن على، موسى بن كُردَوَيه، و از موقان، مردى به نام عبيد بن محمّد بن ماجور.
از سِند، دو مردند: سيّاب بن عبّاس بن محمّد و نصر بن منصور كه به ناقشت معروف است. از همدان، چهار مردند : هارون بن عمران بن خالد، طيفور بن محمّد بن طيفور، ابان بن محمّد بن ضحّاك، عتّاب بن مالك بن جمهور. از جابروان، سه مردند: كُرد بن حُنَيف، عاصم بن خُلَيد خيّاط و زياد بن رزين. از نوا، مردى به نام لقيط بن فرات است و از اهل خِلاط، وهب بن خربند بن سروين . از تفليس، پنج مردند: جَحدر بن زيت، هانى عُطاردى، جواد بن بدر، سليم بن وحيد و فضل بن عمير . از باب الابواب،۵ جعفر بن عبد الرحمان است. از سنجار، چهار تن اند: عبد اللَّه بن زُرَيق، سُحَيم بن مطر، هبة اللَّه بن زُرَيق بن صدقه و هُبَل بن كامل. از قالىقلا، كُردوس بن جابر، و از سُمَيساط، موسى بن زُرقان است و از نصيبين، دو مردند: داوود بن محق و حامد صاحب بوارى.
از موصل، مردى به نام سليمان بن صبيح از روستاى حديثه است. از تلّ موزن، دو مرد به نامهاى بادصنا بن سعد بن سحير و احمد بن حُمَيد بن سوّارند. از شهر مردى به نام بور بن زائد بن شروان ؛ و از رُها مردى به نام كامل بن عفير ؛ و از حرّان: زكريا سعدى، و از رقّه سه مرد: احمد بن سليمان بن سليم ، نوفل بن عمر و اشعث بن مالك ؛ و از رافقه: عياض بن عاصم بن سمرة بن جحش و مليح بن سعد.
از حلب، چهار مردند: يونس بن يوسف، حُمَيد بن قيس بن سُحَيم بن مُدرك بن على بن حرب بن صالح بن ميمون، مهدى بن هند بن عُطارد و مسلم بن هوارمرد. از دمشق، سه مردند: نوح بن جَرير، شعيب بن موسى و هجر بن عبد اللَّه فزارى. از فلسطين، سويد بن يحيى است و از بعلبك، منزل بن عمران، و از طبريّه، معاذ بن معاذ، و از يافا، صالح بن هارون . از قَرمس،۶ رئاب بن جلود و خليل بن سيّدند و از تيس،۷يونس بن صقر و احمد بن مسلم بن سلم اند. از دمياط، على بن زائده است و از اُسوان، حمّاد بن جمهور. از فسطاط، چهار مردند : نصر بن حواس ، على بن موسى فزارى ، ابراهيم بن صفير و يحيى بن نُعَيم. از قيراوان، على بن موسى بن شيخ و عنبرة بن قرطهاند. از باغه، شُرَحبيل سعدى است و از بلبيس، على بن معاذ، و از بالِس، همّام بن فرات. از صنعا، فيّاض بن ضَرار بن ثَروان و ميسرة بن غُندَر بن مبارك اند، از مازن، عبد الكريم بن غُندر است و از طرابلس، ذو النورين عبيدة بن علقمه. از اُبُلّه۸ دو مردند: يحيى بن بُدَيل و حواشة بن فضل. از وادى القرى، حُرّ بن زبرقان است و از خيبر، مردى به نام سليمان بن داوود، و از ربدار، طلحة بن سعد بن بهرام، و از جار، حارث بن ميمون. از مدينه، دو مردند: حمزة بن طاهر و شُرَحبيل بن جميل. از ربذه، حمّاد بن محمّد بن نصير است. از كوفه، چهارده مردند: ربيعة بن على بن صالح، تميم بن الياس اسد، عضرم بن عيسى، مطرّف بن عمر كندى، هارون بن صالح بن ميثم، وكايا بن سعد، محمّد بن روايه، حُرّ بن عبد اللَّه بن ساسان، قوده اعلم، خالد بن عبد القدّوس، ابراهيم بن مسعود بن عبد الحميد، بكر بن سعد بن خالد، احمد بن ريحان بن حارث و غوث اعرابى. از قُلزَم، مرجئة بن عمرو و شبيب بن عبد اللَّه اند. و از حيره، بكر بن عبد اللَّه بن عبد الواحد است و از كوثى ربّا، حفص بن مروان. از طِهنه، حُباب بن سعيد و صالح بن طيفورند.
از اهواز، عيسى بن تمّام و جعفر بن سعيد نابينا - كه بينا مىشود - هستند. از شام، علقمة بن ابراهيم است. از استخر، متوكّل بن عبيد اللَّه و هشام بن فاخرند. از مولتان، حيدر بن ابراهيم است و از نيل، شاكر بن عبده، و از قَندابيل،۹ عمرو بن فروه. از مدائن، هشت نفرند: دو برادر شايسته: محمّد و احمد (پسران منذر)، ميمون بن حارث، مُعاذ بن على بن عامر بن عبد الرحمان بن معروف بن عبد اللَّه، حَرَسى بن سعيد، زهير بن طلحه، نصر و منصور. از عُكبَرا، زائدة بن هِبَه است. از حلوان، ماهان بن كثير و ابراهيم بن محمّدند و از بصره، عبد الرحمان بن اعطف بن سعد، احمد بن مليح و حمّاد بن جابر.
و اصحاب كهف، كه هفت تن هستند: مكسلمينا و همراهانش. و دو تاجرى كه از انطاكيه بيرون مىآيند: موسى بن عون و سليمان بن حُر و غلام رومى آن دو، و يازده مرد پناهنده به روم: صُهَيب بن عبّاس، جعفر بن حلال، ضرار بن سعيد، حُمَيد قدّوسى، منادى، مالك بن خُلَيد، بكر بن حُر، حبيب بن حَنان، جابر بن سفيان، و دو فرود آينده در سرانديب كه جعفر بن زكريّا و دانيال بن داوودند. و از سندرا، چهار مردند: خور بن طرخان، سعيد بن على، شاه بن بزرگ، حرّ بن جميل. و آن كه از كشتىاش در آبهاى شلاهط مفقود مىشود و نامش منذر بن زيد است. و از سيراف» و گفته شده «شيراز» (شك از راوى حديث، مسعدة بن صدقه است) «حسين بن عُلوان است. و دو فرارى به سَردانيّه: سرىّ بن اغلب و زيادة اللَّه بن رزق اللَّه . و گوشهنشين صِقِلّيه، ابوداوود شعشاع. و جستجوگر حق از يَخشِب: عبد اللَّه بن صاعد بن عقبه، و گريزان از خاندانش از بلخ: اوس بن محمّد، و احتجاج كننده به
كتاب خدا در برابر دشمن اهل بيت از سرخس: نجم بن عقبة بن داوود، و از فرغانه، ازدجاه بن وابص است و از تَرمُد، صخر بن عبد الصمد قنابلى و يزيد بن قادر .
اينها سيصد و سيزده مرد به تعداد جنگاوران بدرند.۱۰
1.باورد ، در خراسان قديم و ميان سرخس و نَساست .
2.در متن، «خالد» دو بار نوشته شده است كه گونهاى درج و تصحيف است و شمارش افراد آن را ثابت مىكند .
3.تعداد نامها، هجده نفر نيست و احتمال تصحيف در دو سه نام آخر، فراوان است.
4.روشن است كه در عبارت، تصحيفهاى متعدّدى راهيافته است؛ زيرا تعداد نامها هجده نيست و اسمها طولانىتر از اندازه متعارف هستند. براى نمونه محتمل است واژه «بن» ميان برّه و نعيم و يا سعد و طلحه اضافى باشد.
5.باب الأبواب نام شهرى در كناره درياى خزر است.
6.قَرمس، ناحيهاى در اسپانياست.
7.تيس، نام مكانى ميان كوفه و شام است. نيز كوهى در شام است كه چند دژ در آنجاست.
8.اُبُلّه ، نام شهرى قديمىتر از بصره بر دهانه خليج فارس و كناره دجله است .
9.قندابيل، شهرى در سند است.
10.دلائل الإمامة : ص ۵۶۶ ح ۵۲۸ .