۱۵۵۵. بحار الأنوار- با سندش كه آن را به فضيل بن يسار مىرساند - : امام صادق عليه السلام مىفرمايد : «او گنجى در طالقان دارد كه از طلا و نقره نيست و پرچمى كه از زمانِ درهم پيچيده شدنش، باز نشده است و مردانى كه دلهايشان مانند پارههاى آهن است. شك در ذات خداوند، با آنها درنمىآميزد و سختتر از سنگ اند. اگر بر كوهها بار شوند، آنها را از ميان بر مىدارند، با پرچمهايشان آهنگ شهرى را نمىكنند، جز آن كه ويرانش مىنمايند، بر اسبانشان مانند عقاب تيزرو هستند، براى تبرّكجويى، دست به زين [اسب] امام مىكشند و گرداگرد او را مىگيرند تا وى را در جنگها با جان خود، حفظ كنند و در آنچه از ايشان مىخواهد، كفايتش مىكنند.
مردانى اند كه شب نمىخوابند و در نمازهايشان مانند زنبور، زمزمه و ناله مىكنند، شبها بر سر انگشتان پا و دست خود مىايستد (شبزندهدارى مىكنند) و صبحها بر اسبانشان مىنشينند. راهبان شب و شيران روزند و در اطاعت از او، از كنيز در برابر آقايش، مطيعترند، و به روشنايى چراغ اند، گويى كه در دلهايشان مشعل افروختهاند و آنان از بيم خدا بيمناك اند، شهادت را در دعايشان مىطلبند و آرزو دارند كه در راه خدا كشته شوند، و شعارشان، "يا لثارات الحسين" است. هنگامى كه حركت مىكنند، هراس از آنها به فاصله يك ماه راه ، جلويشان حركت مىكند. به سوى مولايشان تند، روان مىشوند و خداوند، امام حق را با ايشان يارى مىدهد».۱