217
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هشتم

۱۵۲۷. كمال الدين‏- با سندش به نقل از محمّد بن مسلم ثقفى - : شنيدم كه امام محمّدباقر عليه السلام مى‏فرمايد: «قائمِ ما، با هراس [كه در دل دشمنانش مى‏افتد ، ] كمك مى‏شود، با يارى الهى استوار مى‏گردد و زمين برايش در هم پيچيده مى‏شود و گنجينه‏ها برايش آشكار مى‏گردند و بر شرق و غرب گيتى، چيره مى‏شود و خداوند عزّ و جلّ دينش را به دست او بر همه دين‏ها غلبه مى‏دهد، هر چند كه مشركان را خوش نيايد و ويرانه‏اى در زمين نمى‏ماند، جز آن كه آباد مى‏شود و روح خدا، عيسى بن مريم، فرود مى‏آيد و پشت سر او نماز مى‏خواند».۱

۱۵۲۸. مسند ابن حنبل‏- با سندش به نقل از ابوهريره - : پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «چه حالى پيدا مى‏كنيد هنگامى كه عيسى بن مريم، ميان شما فرود آيد؛ ولى امامتان از ميان شماست؟».۲

۱۵۲۹. سنن ابن ماجة- با سندش به نقل از ابو اُمامه باهلى - : پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله برايمان سخنرانى كرد و بيشتر سخنرانى‏اش، حديثى در باره دجّال بود كه ما را از آن بيم داد و از جمله سخنانش اين بود: «از هنگامى كه خداوند، نسل آدم را آفريده است ، فتنه‏اى در زمين، بزرگ‏تر از فتنه دجّال نبوده است، و خداوند، پيامبرى را برنينگيخته، جز آن كه وى امّتش را از دجّال بيم داده است. من، آخرين پيامبر و شما، آخرينِ امّت‏ها هستيد و او بى ترديد، ميان شما پديدار خواهد شد... .
دجّال از راه تپّه‏هاى سرخ‏رنگ كنار مدينه، آن جا كه شوره‏زار تمام مى‏شود، به مدينه وارد مى‏شود و مدينه سه بار اهلش را مى‏لرزاند و مرد و زن منافقى باقى نمى‏ماند جز آن كه به سويش بيرون مى‏آيد و زمين‏لرزه ، آلودگى‏هاى مدينه را از آن مى‏زدايد، آن گونه كه كوره آهنگرى، آلودگى آهن را مى‏زدايد و آن روز، روز رهايى ناميده مى‏شود» .
اُمّ شريك، دختر ابوعَكَر گفت: اى پيامبر خدا! پس عرب‏ها در آن روز كجايند؟
فرمود: «آنها در آن زمان، اندك اند، و بيشترشان در بيت المقدّس اند و امامشان مردى صالح است و هنگامى كه جلو مى‏رود تا نماز صبح را با آنان بخواند، عيسى بن مريم، بامدادان بر آنها فرود مى‏آيد و آن امام جماعت باز مى‏ايستد و پا پس مى‏نهد و عقب عقب بر مى‏گردد تا عيسى جلو برود و با مردم نماز بگزارد؛ ولى عيسى دستش را ميان شانه‏هاى او مى‏نهد و به او مى‏گويد: "جلو بِايست و نماز بخوان كه به قصد امامت جماعت تو ، نماز برپا شده است" و امامشان با آنها نماز مى‏خواند و پس از آن، عيسى مى‏گويد: "دروازه را بگشاييد" و دروازه گشوده مى‏شود و پشت آن، دجّال با هفتاد هزار يهودى است كه همگى شمشيرهاى جواهرنشان و رداى سبز بر تن دارند، و چون دجّال به عيسى مى‏نگرد، ذوب مى‏شود - به سان نمك كه در آب حل مى‏شود - و پا به فرار مى‏نهد .
و عيسى مى‏گويد: "به تو ضربه‏اى خواهم زد كه هرگز نتوانى از آن بگريزى" و كنار دروازه شرقى لُد۳ به او مى‏رسد و وى را مى‏كشد و خداوند، يهود را در هم مى‏شكند و چيزى از آفريدگان خداوند نيست كه يهودى‏اى خود را پشت آن پنهان كند، جز آن كه خداوند، آن را به سخن در مى‏آورد و مى‏گويد: "اى بنده مسلمان خدا! اين، يهودى است. بيا و او را بكش" و اين، حال همه سنگ‏ها، درخت‏ها، ديوارها و جنبندگان است جز گياه ديوخار۴ كه از درختان يهود است و به سخن در نمى‏آيد».
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: «روزگار [فرمان‏روايى‏] او، چهل سال است و هر سالش، گويى نيم سال و هر سالش مانند يك ماه و يك ماه مانند يك هفته است و روزهاى پايانى‏اش مانند شراره‏هاى آتش، كوتاه و زودگذرند. يكى از شما صبح بر دروازه مدينه است و هنوز به دروازه ديگر نرسيده، شب مى‏شود».
به ايشان گفته شد: اى پيامبر خدا! در آن روزهاى كوتاه، چگونه نماز بخوانيم ؟
فرمود: «وقت‏هاى نماز را بسنجيد ، همان گونه كه در اين روزهاى دراز مى‏سنجيد و سپس نماز بگزاريد».
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: «عيسى بن مريم در ميان امّتم، داورى دادگر و پيشوايى عدالت‏گستر است، صليب را خُرد مى‏كند و خوك را مى‏كشد و ماليات را بر مى‏دارد و در آن روزگار، به زكات نيازى نيست و گوسفند و شترى به خاطر آن گرفته نمى‏شود و كينه و دشمنى رخت بر مى‏بندد و زهر هر زهردارى گرفته مى‏شود، تا آن جا كه نوزاد، دستش را در كام مار مى‏كند و به او زيانى نمى‏رسد و كودك دهان شير را باز مى‏كند ، امّا آسيبى به او نمى‏رسد ، و گرگ در كنار گوسفندان، مانند سگ گلّه است و زمين مانند ظرف پر از آب ، از صلح [و دوستى ]موج مى‏زند و همه متّحد مى‏شوند و جز خدا عبادت نمى‏شود و جنگ، فروكش مى‏كند و فرمان‏روايى قريش به پايان مى‏رسد و زمين به سان تشت نقره ، درخشان و به سرسبزى روزگار آدم عليه السلام مى‏شود تا آن جا كه گروهى بر يك خوشه انگور گرد مى‏آيند و سيرشان مى‏كند و گروهى بر يك دانه انار گرد مى‏آيند و سيرشان مى‏كند و يك گاو نر به فلان مقدار [اندك‏] و يك اسب با چند درهم كم‏ارزش معامله مى‏شود» .۵

1.كمال الدين : ص ۳۳۰ ح ۱۶ ، إعلام الورى‏ : ج ۲ ص ۲۹۱ ، كشف الغمّة : ج ۳ ص ۳۲۴ ، بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۱۹۱ ح ۲۴. براى ديدن همه حديث، ر . ك : همين دانش‏نامه : ج ۷ ص ۳۸۹ ح ۱۳۹۴ .

2.مسند ابن حنبل : ج ۳ ص ۲۳۵ ح ۸۴۳۹ (شعيب ارنؤوط در تعليق خود بر مسند ابن حنبل: ج ۱۴ ص ۱۵۲ مى‏گويد : سند حديث بنا بر شرايط شيخين، صحيح است) ، المصنّف، عبد الرزّاق : ج ۱۱ ص ۴۰۰ ح ۲۰۸۴۱ ، كنز العمّال : ج ۱۴ ص ۳۳۴ ح ۳۸۸۴۵. نيز، ر . ك : همين دانش‏نامه : ج ۹ ص ۶ ح ۱۶۳۲ .

3.لُد، روستايى نزديك بيت المقدّس است.

4.ديو خار يا سفيد خار، درختى پر از خار و شبيه كاج است و در مناطق گرمسيرى مى‏رويد.

5.سنن ابن ماجة : ج ۲ ص ۱۳۵۹ ح ۴۰۷۷ ، كنز العمّال : ج ۱۴ ص ۲۹۲ ح ۳۸۷۴۲ .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هشتم
216

۱۵۲۷. كمال الدين : حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ عِصامٍ رضي اللّه عنه ، قالَ : حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بنُ يَعقوبَ الكُلَينِيُّ ، قالَ : حَدَّثَنَا القاسِمُ بنُ العَلاءِ ، قالَ : حَدَّثَني إسماعيلُ بنُ عَلِيٍّ القَزوِينِيُّ ، قالَ : حَدَّثَني عَلِيُّ بنُ إسماعيلَ ، عَن عاصِمِ بنِ حُمَيدٍ الحَنّاطِ ، عَن مُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ الثَّقَفِيِّ ، قالَ : سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ مُحَمَّدَ بنَ عَلِيٍّ الباقِرَ عليهما السلام ، يَقولُ :
القائِمُ مِنّا مَنصورٌ بِالرُّعبِ ، مُؤَيَّدٌ بِالنَّصرِ ، تُطوى‏ لَهُ الأَرضُ وتَظهَرُ لَهُ الكُنوزُ ، يَبلُغُ سُلطانُهُ المَشرِقَ وَالمَغرِبَ ، ويُظهِرُ اللَّهُ عزّ و جلّ بِهِ دِينَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ ولَو كَرِهَ المُشرِكونَ ، فَلا يَبقى‏ فِي الأَرضِ خَرابٌ إلّا قَد عُمِرَ ، ويَنزِلُ روحُ اللَّهِ عيسَى بنُ مَريَمَ عليه السلام فَيُصَلّي خَلفَهُ .

۱۵۲۸. مسند ابن حنبل : حَدَّثَنا عَبدُ اللَّهِ ، حَدَّثَني أبي ، ثنا عُثمانُ بنُ عُمَرَ ، ثنا ابنُ أبي ذِئبٍ ، عَنِ الزُّهرِيِّ ، عَن نافِعٍ مَولى‏ أبي قَتادَةَ ، عَن أبي هُرَيرَةَ : أنَّ النَّبِيَّ صلى اللّه عليه و آله قالَ :
كَيفَ بِكُم إذا نَزَلَ فيكُم عيسُى بنُ مَريَمَ وإمامُكُم مِنكُم ؟

۱۵۲۹. سنن ابن ماجة : حَدَّثَنا عَلِيُّ بنُ مُحَمَّدٍ ، ثنا عَبدُ الرَّحمنِ المُحارِبِيُّ ، عَن إسماعيلَ بنِ رافِعٍ أبي رافِعٍ ، عَن أبي زُرعَةَ الشَّيبانِيِّ يَحيَى بنِ أبي عَمرٍو ، عَن أبي اُمامَةَ الباهِلِيِّ ، قالَ :
خَطَبَنا رَسولُ اللَّهِ صلى اللّه عليه و آله فَكانَ أكثَرُ خُطبَتِهِ حَديثاً حَدَّثَناهُ عَنِ الدَّجّالِ وحَذَّرَناهُ ، فَكانَ مِن قَولِهِ أن قالَ :
إنَّهُ لَم تَكُن فِتنَةٌ فِي الأَرضِ ، مُنذُ ذَرَأَ۱ اللَّهُ ذُرِّيَّةَ آدَمَ ، أعظَمَ مِن فِتنَةِ الدَّجّالِ ، وإنَّ اللَّهَ لَم يَبعَث نَبِيّاً إلّا حَذَّرَ اُمَّتَهُ الدَّجّالَ ، وأَنَا آخِرُ الأَنبِياءِ وأَنتُم آخِرُ الاُمَمِ ، وهُوَ خارِجٌ فيكُم لا مَحالَةَ . . . .
حَتّى‏ يَنزِلَ عِندَ الظُّرَيبِ‏۲ الأَحمَرِ ، عِندَ مُنقَطَعِ السَّبخَةِ ، فَتَرجُفُ المَدينَةُ بِأَهلِها ثَلاثَ رَجَفاتٍ ، فَلا يَبقى‏ مُنافِقٌ ولا مُنافِقَةٌ إلّا خَرَجَ إلَيهِ ، فَتَنفِي الخَبَثَ مِنها كَما يَنِفي الكيرُ۳خَبَثَ الحَديدِ ، ويُدعى‏ ذلِكَ اليَومُ يَومَ الخَلاصِ .
فَقالَت اُمُّ شَريكٍ بِنتُ أبِي العَكَرِ : يا رَسولَ اللَّهِ ! فَأَينَ العَرَبُ يَومَئِذٍ ؟ قالَ : هُم يَومَئِذٍ قَليلٌ ، وجُلُّهُم بِبَيتِ المَقدِسِ ، وإمامُهُم رَجُلٌ صالِحٌ ، فَبَينَما إمامُهُم قَد تَقَدَّمَ يُصَلّي بِهِمُ الصُّبحَ ، إذ نَزَلَ عَلَيهِم عيسَى بنُ مَريَمَ الصُّبحَ ، فَرَجَعَ ذلِكَ الإِمامُ يَنكُصُ ، يَمشِي القَهقَرى‏ ، لِيَتَقَدَّمَ عيسى‏ يُصَلّي بِالنّاسِ ، فَيَضَعُ عيسى‏ يَدَهُ بَينَ كَتِفَيهِ ، ثُمَّ يَقولُ لَهُ : تَقَدَّم فَصَلِّ ، فَإِنَّها لَكَ اُقيمَت ، فَيُصَلّي بِهِم إمامُهُم ، فَإِذَا انصَرَفَ ، قالَ عيسى‏ عليه السلام :
اِفتَحُوا البابَ ، فَيُفتَحُ ، ووَراءَهُ الدَّجّالُ مَعَهُ سَبعونَ ألفَ يَهودِيٍّ ، كُلُّهُم ذو سَيفٍ مُحَلّىً وساجٍ‏۴ . فَإِذا نَظَرَ إلَيهِ الدَّجّالُ ذابَ كَما يَذوبُ المِلحُ فِي الماءِ ، ويَنطَلِقُ هارِباً .
ويَقولُ عيسى‏ عليه السلام : إنَّ لي فيكَ ضَربَةً لَن تَسبِقَني بِها . فَيُدرِكُهُ عِندَ بابِ اللُّدِّ۵الشَّرقِيِّ فَيَقتُلُهُ . فَيَهزِمُ اللَّهُ اليَهودَ . فَلا يَبقى‏ شَي‏ءٌ مِمّا خَلَقَ اللَّهُ يَتَوارى‏ بِهِ يَهودِيٌّ إلّا أنطَقَ اللَّهُ ذلِكَ الشَّي‏ءَ ؛ لا حَجَرَ ولا شَجَرَ ، ولا حائِطَ ولا دابَّةَ (إلَّا الغَرقَدَةَ فَإِنَّها مِن شَجَرِهِم لا تَنطِقُ) إلّا قالَ : يا عَبدَ اللَّهِ المُسلِمَ ! هذا يَهودِيٌّ . فَتَعالَ اقتُلهُ .
قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللّه عليه و آله : وإنَّ أيّامَهُ أربَعونَ سَنَةً ، السَّنَةُ كَنِصفِ السَّنَةِ . وَالسَّنَةُ كَالشَّهرِ . وَالشَّهرُ كَالجُمُعَةِ . وآخِرُ أيّامِهِ كَالشَّرَرَةِ ، يُصبِحُ أحَدُكُم عَلى‏ بابِ المَدينَةِ ، فَلا يَبلُغُ بابَهَا الآخَرَ حَتّى‏ يُمسِيَ .
فَقيلَ لَهُ : يا رَسولَ اللَّهِ ! كَيفَ نُصَلّي في تِلكَ الأَيّامِ القِصارِ ؟ قالَ : تَقدُرونَ فيهَا الصَّلاةَ كَما تَقدُرونَها في هذِهِ الأَيّامِ الطِّوالِ ، ثُمَّ صَلّوا .
قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللّه عليه و آله : فَيَكونُ عيسَى بنُ مَريَمَ عليه السلام في اُمّتي حَكَماً عَدلاً ، وإماماً مُقسِطاً ، يَدُقُّ الصَّليبَ ، ويَذبَحُ الخِنزيرَ ، ويَضَعُ الجِزيَةَ . ويَترُكُ الصَّدَقَةَ ، فَلا يُسعى‏ عَلى‏ شاةٍ ولا بَعيرٍ ، وتُرفَعُ الشَّحناءُ وَالتَّباغُضُ ، وتُنزَعُ حُمَةُ۶ كُلِّ ذاتِ حُمَةٍ ، حَتّى‏ يُدخِلَ الوَليدُ يَدَهُ في فِي الحَيَّةِ فَلا تَضُرُّهُ ، وتفرُّ۷الوَليدَةُ الأَسَدَ فَلا يَضُرُّها ، ويَكونُ الذِّئبُ فِي الغَنَمِ كَأَنَّهُ كَلبُها ، وتُملَأُ الأَرضُ مِنَ السِّلمِ كَما يُملَأُ الإِناءُ مِنَ الماءِ . وتَكونُ الكَلِمَةُ واحِدَةً ، فَلا يُعبَدُ إلَّا اللَّهُ ، وتَضَعُ الحَربُ أوزارَها ، وتُسلَبُ قُرَيشٌ مُلكَها ، وتَكونُ الأَرضُ كَفاثورِ ۸ الفِضَّةِ ، تُنبِتُ نَباتَها بِعَهدِ آدَمَ ، حَتّى‏ يَجتَمِعَ النَّفَرُ عَلَى القِطفِ‏۹ مِنَ العِنَبِ فَيُشبِعَهُم ، ويَجتَمِعَ النَّفَرُ عَلَى الرُّمّانَةِ فَتُشبِعَهُم ، ويَكونَ الثَّورُ بِكذا وكَذا مِنَ المالِ ، وتَكونَ الفَرَسُ بِالدُّرَيهِماتِ .

1.ذَرَأَ اللَّهُ الخَلقَ : إذا خلقهم (النهاية : ج ۲ ص ۱۵۶ «ذرأ») .

2.الظِرابُ : الجبالُ الصغار ، واحدها : ظَربْ ويصغّر : ظُرَيبْ (النهاية : ج ۳ ص ۱۵۶ «ظرب») .

3.الكِيرُ : كِيرُ الحدّاد : مبنيٌّ من الطين ، وقيل : الزِقُّ الذي ينفخ به النار (النهاية : ج ۴ ص ۲۱۷ «كير») .

4.ساج : هو الطيلسان الأخضر (النهاية : ج ۲ ص ۴۳۲ «سيج») .

5.اللُّدُّ : قرية قرب بيت المقدس من نواحي فلسطين (معجم البلدان : ج ۵ ص ۱۵) .

6.الحُمَةُ : بالتخفيف : السمّ وقد تُشدَّد (مجمع البحرين : ج ۱ ص ۴۶۰ «حمم») .

7.وفي كنز العمّال : «تغرّ» . ويَغُرَّهُ : أي يُلقِمُهُ . يقال : غَرَّ الطّائرُ فَرخَه ؛ إذا زَقَّهُ (النهاية : ج ۳ ص ۳۵۷ «غرر») .

8.الفاثُور : الخِوان ، وقيل : هو طست من فضّة أو ذهب (النهاية : ج ۳ ص ۴۱۲ «فثر») .

9.القِطْفُ : العُنقودُ (النهاية : ج ۴ ص ۸۴ «قطف») .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هشتم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 13813
صفحه از 400
پرینت  ارسال به