مكّه است .۱
دو روايت نبوى نيز به نقل از عبد اللَّه بن عمرو و امام على عليه السلام ، محلّ خروج و قيام را جايى در يمن به نام كرعه (اكرعه) دانستهاند .۲
اين حديث ، شاذ و غير معتبر است و با روايات متعدّدى كه گذشت ، متعارض است . به احتمال فراوان ، اين روايت ، ناظر به خروج يمانى از يمن است كه از ياوران امام مهدى عليه السلام خوانده شده و اندكى پيش از ايشان خروج مىكند.
همچنين احاديثى كه قاضى نعمان مغربى در كتاب شرح الأخبار آورده و دلالت بر آغاز قيام مهدوى از مغرب دارد و يا احاديثى كه شمس الدين محمّد قرطبى در كتاب التذكره آورده و محلّ خروج را مغرب اقصى دانسته است ،۳ نمىتوانند با احاديث فراوانى كه همگى بر شروع قيام از مكّه دلالت دارند، معارضه كنند؛ زيرا اين گزارشها همگى بدون سند و يا مرسل هستند و احاديث ظهور از مغرب را تنها قاضى نعمان و حديث مغرب اقصى را تنها قرطبى نقل كرده و هيچ كدام ، از سوى محدّثان ديگر تأييد نشده است. از اين رو ، محتمل است اين روايات، جعلى و به انگيزه تأييد حكومت فاطميان و يا تقويت مهديان دروغينِ سر برآورده در شمال افريقا و غرب جهان اسلام ساخته شده باشند. تقويت كننده اين احتمال ، وجود انحصارىِ اين روايات در دو كتاب متعلق به غرب جهان اسلام است: نخست: شرح الأخبار نوشته قاضى نعمان، مفتى حكومت فاطميان در كشور مصر و شمال افريقا و ديگرى التذكرة نوشته قرطبى، عالم اندلسى است. احتمال ديگر آن است كه اين احاديث ، در نتيجه برداشتى نادرست و تحريفگونه از احاديث ظهور خورشيد از
1.ر. ك: معجم البلدان : ج ۲ ص ۶۳ .
2.ر. ك: ج ۷ ص ۲۷۶ ح ۱۳۳۳ ، الملاحم والفتن : ص ۲۷۸ ح ۴۰۴ ، الصراط المستقيم : ج ۲ ص ۱۵۴ و ۲۵۹ .
3.التذكره : ص ۳۰۰ (باب منه فى المهدى و من اين يخرج). گفتنى است در پانوشت كتاب آمده: سيوطى در كتاب العرف الوردى (ص ۸۶) اين حديث را بى اصل دانسته است.