۱۵. علّامه مجلسى رحمه اللَّه در كتاب رجعت ، با استناد به حديثى به نقل از كتاب المحتضر، سال ۱۱۵۵ ق ، را به عنوان سال ظهور ، برداشت كرده است.۱ايشان در كتاب بحار الأنوار، با اشاره به همان حديث ، ترديد خود را نسبت به اين استنتاج، اين گونه بيان نموده است:
ثم انّ هذه التوقيتات على تقدير صحّة أخبارها لا ينافى النهى عن التوقيت إذ المراد بها النهى على التوقيت على الحتم لا على وجه يحتمل البداء... فإن مرّ هذا الزمان و لم يظهر الفرج و العياذ باللَّه كان ذلك من سوء فهمنا.۲
اين توقيتها، اگر فرضاً مدرك درستى داشته باشند، منافاتى با رواياتى كه نهى از توقيت مىكنند، ندارند؛ زيرا آن روايات از توقيت حتمى، نهى كردهاند، در حالى كه در اين توقيت احتمال بَدا هست [و حتمى نيستند] ... و اگر زمان تعيين شده گذشت و فرج رُخ نداد، متوجّه برداشتِ نادرستِ خود مىشويم.
سخن علّامه مجلسى رحمه اللَّه بدين نكته اشاره دارد كه بر فرض صحّت احاديث پُررمز و راز موجود و امكان فهم درست ما از اين احاديث ، احتمال بدا در زمان ظهور وجود دارد و ممكن است خلاف اين برداشت واقع شود. از اين رو ، اعتمادى به اين استنتاج نيست.
۱۶. حكمت نهى از توقيت ، از مجموعه احاديث و فرهنگ حاكم بر احاديث مهدوى هم معلوم مىشود ؛ زيرا:
الف - زمان ظهور، در دامنه علم الهى است و هيچ كس از آن آگاه نيست.
ب - بيان زمان ظهور، گمراه كردن مردم، اغواى به جهل و سوق دادن آنان به نادانى است و مشمول آياتى همچون «وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ؛۳ چيزى كه بدان علم