123
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هشتم

«اوّلْ‏زمان»، مفهومى نسبى است. اين مفهوم، گاه نسبت به دوران اوّليه تاريخ، نظر دارد، يعنى روزگارى كه آدم عليه السلام پا به زمين نهاد و پيامبران نخستين، مانند آدم عليه السلام و نوح عليه السلام ، مبعوث شدند تا تمدّن انسانى را پايه‏گذارى كنند؛ و گاه نيز به اوّلين قطعه زمانى از آخرين حلقه تمدّن بشر كه به وسيله پيامبر خاتم صلى اللّه عليه و آله بنياد نهاده شد و در پايان خود با ظهور منجى بشر، بر همه آيين‏هاى ديگر غلبه مى‏يابد.
خاطرنشان مى‏كنيم اين مفهوم را نبايد بر اوّلْ‏زمان حقيقى و طبيعى تطبيق دهيم؛ زيرا با توجّه به عمر چندين ميليون ساله زمين و دنيا، سرآغاز آن، و در نتيجه ميانه و انتهاى آن براى ما انسان‏ها مبهم و مفهومى ناشناخته است و ارجاع و نام بردن از آن، شايسته سخن معصومان نيست؛ زيرا به نظر مى‏رسد ايشان در صدد ارائه مفاهيم تاريخى و نه طبيعى در اين زمينه بوده‏اند تا با راه‏نمايى و روشن نمودن ذهن ما نسبت به رويدادهاى تاريخى، با آمادگى نسبى به دوره‏هاى پُر پيچ و تاب تاريخ در آييم و از فتنه‏ها و پيشامدهاى سخت آن به سلامت برهيم.
در هر صورت، مفهوم آخِرْزمان، اگر با مفهوم اوّلْ‏زمان تاريخى به معناى روزگار هبوط آدم عليه السلام و بعثت پيامبران نخستين، سنجيده شود، مى‏تواند معنايى وسيع‏تر داشته باشد و دوره نسبتاً طولانى عصر بعثت پيامبر صلى اللّه عليه و آله تا رستاخيز را در بر بگيرد و اگر در مقابل اوّلْ‏زمان به معناى روزگار بعثت محمّد صلى اللّه عليه و آله قرار گيرد، مى‏تواند به هر دو دوره روزگار غيبت و ظهور، و نيز دوره پيش از رستاخيز، اطلاق شود. در هر حال و در هر يك از اين دو معنا، مفهوم آخِرْزمان، در بردارنده دوره غيبت و قيام امام مهدى عليه السلام و نيز حوادث پيش از رستاخيز است.


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هشتم
122

پشت سر هم مى‏آيند و راهزنى مى‏شود و يكديگر را غارت مى‏كنند و نه بزرگ، به كوچك رحم مى‏كند و نه كوچك، بزرگ را محترم مى‏شمارد، اين هنگام است كه خداى عزّ و جلّ، مهدى ما، نهمين فرزند از نسل حسين عليه السلام را بر مى‏انگيزد تا دژهاى گم‏راهى را فتح كند و دل‏هاى غافل (/ مُهرخورده‏] را در آخِرْزمان با ضرب تازيانه بيدار كند (/ بگشايد)، همان‏گونه كه من در اوّلْ‏زمان به آن پرداختم، و زمين را از عدالت، پُر مى‏كند، همان گونه كه از ستم، پُر شده است.
اين احاديث، بخشى از مطالب گفته شده، يعنى اطلاق آخِرْزمان بر عصر بعثت پيامبر خاتم صلى اللّه عليه و آله را دچار مشكل مى‏نمايد، امّا با بررسى بيشتر و دست‏يابى به احاديث ديگر كه مفهوم «اوّلْ‏زمان» را بر زمان‏هاى دورترى، مانند روزگار نوح عليه السلام ۱ و اصحاب كهف‏۲اطلاق كرده‏اند و نيز برخى احاديث ديگر،۳ مى‏توان چنين گفت:

1.مانند حديث مشهور به «توحيد مفضّل»: «فَإِن قَالَ: وَ لِمَ تَحدُثُ [الآفات‏] عَلَى النَّاسِ قِيلَ لَهُ لِكَيلَا يَركَنُوا إِلَى المَعَاصِى مِن طُولِ السَّلَامَةِ فَيُبَالِغَ الفَاجِرُ فِى رُكُوبِ المَعَاصِى وَ يَفتُرَ الصَّالِحُ عَنِ الِاجتِهَادِ فِى البِرِّ فَإِنَّ هَذَينِ الأَمرَينِ جَمِيعاً يَغلِبَانِ عَلَى النَّاسِ فِى حَالِ الخَفضِ وَ الدَّعَةِ وَ هَذِهِ الحَوَادِثُ الَّتِى تَحدُثُ عَلَيهِم تَردَعُهُم وَ تُنَبِّهُهُم عَلَى مَا فِيهِ رُشدُهُم فَلَو خُلُّوا مِنهَا لَغَلَوا فِى الطُّغيَانِ وَ المَعصِيَةِ كَمَا غَلَا النَّاسُ فِى أَوَّلِ الزَّمَانِ حَتَّى وَجَبَ عَلَيهِمُ البَوَارُ بِالطُّوفَانِ وَ تَطهِيرِ الأَرضِ مِنهُم؛ اگر بگويد: «اصلاً چرا آسيب‏هايى به مردم مى‏رسد؟»، در پاسخ گفته مى‏شود: براى آن كه فاجران و فاسدان از سلامت و راحتى، در گناه و فسق و فجور بيشتر و گناهان افزون‏تر، گرفتار نيايند و نيكوكاران نيز از تلاش و مجاهده - كه لازمه آن تحمّل دشوارى‏ها و ناگوارى‏هاست - سستى نكنند. غالباً اين دو حالت، زمانى رُخ مى‏نمايند كه مردم در راحتى و وفور نعمت باشند. اين بلاها، آنان را از سقوط، باز مى‏دارد و به آنچه سود و مصلحت آنان در آن است، آگاه مى‏سازد. اگر از اين بلاها در امان و آسوده باشند، در طغيان و معصيت، فرو مى‏روند، چنان كه مردم در آغاز، چنين بودند و چنان در معصيت و فساد غرق شدند كه به بلا و طوفان، گرفتار گشتند تا زمين از لوث آنان، پاكيزه شود». (كتاب توحيد: ص ۱۱۳).

2.قال على عليه السلام [للحبر]: سَل،قَالَ: أَخبِرنِى عَن قَومٍ كَانُوا فِى أَوَّلِ الزَّمَانِ فَمَاتُوا ثَلَاثَمِائَةٍ وَ تِسعَ سِنِينَ ثُمَّ أَحيَاهُمُ اللَّهُ مَا كَانَ قِصَّتُهُم فَابتَدَأَ عَلِيٌّ عليه السلام وَ أَرَادَ أَن يَقرَأَ سُورَةَ الكَهفِ... ؛ امام على عليه السلام [به حبر] فرمود: «بپرس». گفت: مرا از كسانى كه در دوره نخستين بودند و سيصد و نُه سال پيش مُردند، سپس خداوند، آنان را زنده كرد، خبر ده كه داستانشان چيست؟ على عليه السلام آغاز سخن كرد و خواست سوره كهف را قرائت كند... . (قصص الأنبياء: ص ۲۲۵، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۴۱۲)

3.مانند روايت وهب بن منبّه - در تعبير خوابى كه بُختُنَصَّر ديده بود:...قَالَ دَانِيَالُ عليه السلام : أَمَّا الصَّنَمُ الَّذِى رَأَيتَ فَإِنَّهَا أُمَمٌ تَكُونُ فِى أَوَّلِ الزَّمَانِ وَ أَوسَطِهِ وَ آخِرِهِ وَ أَمَّا الذَّهَبُ فَهُوَ هَذَا الزَّمَانُ وَ هَذِهِ الأُمَّةُ الَّتِى أَنتَ فِيهَا وَ أَنتَ مَلِكُهَا وَ أَمَّا الفِضَّةُ فَإِنَّهُ يَكُونُ ابنُكَ يَلِيهَا مِن بَعدِكَ؛ دانيال عليه السلام گفت: امّا بتى كه ديدى، امّت‏هايى هستند كه در دوره نخستين و ميانى و پسين خواهند بود. طلا، عبارت از زمان كنونى است و امّتى كه تو در آنى و حاكمشان هستى. نقره نيز فرزند توست كه پس از تو به حكومت مى‏رسد (قصص الأنبياء: ص ۲۲۵، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۳۶۶، ح ۷).

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هشتم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 13775
صفحه از 400
پرینت  ارسال به