۱ / ۴
در آخرالزمان قيام مىكند
۱۴۶۰. كمال الدين- به نقل از احمد بن فارس اديب، از پيرمردى از خاندان بنى راشد كه قصّه ملاقاتش با امام زمان عليه السلام را چنين حكايت مىكند - : داخل خانه شدم، ديدم جوانى ميان اتاق نشسته است و شمشيرى بلند ، بالاى سرش از سقف آويخته بود كه نزديك بود نوكش با سرش تماس يابد. جوان، مانند ماه شب چهارده ميان تاريكى مىدرخشيد. بر او سلام دادم. پاسخ سلام را با لطيفترين و نيكوترين سخن، باز گردانْد.
سپس به من فرمود: «آيا مىدانى، من كه هستم؟».
گفتم: به خدا سوگند، نه!
فرمود: «من قائمِ خاندان محمّد هستم. من كسى هستم كه در آخِرْزمان با اين شمشير، ظهور مىكنم (به آن شمشير، اشاره كرد) و زمين را پُر از عدل و داد مىنمايم، چنانچه پُر از جور و ظلم شده است» .۱
۱۴۶۱. كمال الدين- با سندش به نقل از ابو جارود، از امام باقر، از پدرش، از جدش [ امام حسين ] عليهم السلام - : امير مؤمنان عليه السلام بر بالاى منبر فرمود : «در آخِرْزمان ، مردى از فرزندان من خروج مىكند كه سرخ و سفيد . . . و مؤمنى نمىمانَد، جز آن كه دلش از پارههاى آهن محكمتر مىشود و خداوند متعال، نيروى چهل مرد را به او مىدهد و مُردهاى نمىماند، جز آن كه همان خوشحالى در قبرش به دل او هم راه مىيابد و در همان قبرها ، همديگر را زيارت مىكنند و قيام قائم را - كه درودهاى خدا بر او باد - به هم مژده مىدهند» .۲
۱۴۶۲. كفاية الأثر- با سندش به نقل از جابر بن عبد اللَّه انصارى - : پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود : «... و مهدى اين امّت هم از ماست ، هنگامى كه دنيا آشفته و نابهسامان مىشود و فتنهها پشت سر هم مىآيند ، و راهزنى مىشود و يكديگر را غارت مىكنند و نه بزرگ به كوچك، رحم مىكند و نه كوچك، بزرگ را محترم مىشمارد ، اين هنگام است كه خداى عزّ و جلّ ، مهدى ما ، نهمين فرزند از نسل حسين عليه السلام را بر مىانگيزد تا دژهاى گمراهى را فتح كند و دلهاى غافل (/ مُهر خورده) را در آخِرْزمان با ضرب تازيانه بيدار كند (/ بگشايد) ، همانگونه كه من در اوّلْزمان به آن پرداختم ، و زمين را از عدالت، پُر مىكند ، همان گونه كه از ستم، پُر شده است» .۳