۱۶۸۷. تهذيب الأحكام- با سندش به نقل از ابو حمزه ثمالى - : امام صادق عليه السلام فرمود: «زمين باقى نمىماند، جز آن كه عالِمى از ما در آن هست كه حق را از باطل باز مىشناسد .
تقيّه براى اين وضع شد كه خون، حفظ شود . پس چون تقيّه به خونريزى بينجامد ، ديگر روا نيست ، و به خدا سوگند، اگر دعوت مىشديد تا ما را يارى دهيد ، مىگفتيد : "ما كارى نمىكنيم . ما تقيّه مىكنيم" . و تقيّه از پدران و مادرانتان برايتان محبوبتر بود و اگر قائم قيام كند ، به درخواست يارى از شما نياز ندارد و حدّ الهى را بر بسيارى از منافقان شما جارى مىكند» .۱
۸ / ۳
برافكندن فتنه از بيخ و بُن
۱۶۸۸. الكافى- با سندش به نقل از محمّد بن مسلم - : به امام باقر عليه السلام گفتم : سخن خداى عليهم السلام : «با آنان بجنگيد تا فتنهاى نماند و دين، جملگى از آنِ خداوند باشد» چه معنايى دارد؟
فرمود : «تأويل اين آيه هنوز نيامده است. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله اجازه[ى جنگيدن] به يارانش داد؛ زيرا خود و آنها به آن نياز داشتند و اگر تأويل آن فرا رسيده بود ، از آنها نمىپذيرفت [كه نجنگند] ؛ امّا آنان (دشمنان خونخوار مهدى عليه السلام ) كشته مىشوند تا خداوند، يكتا شمرده شود و شركى در ميان نباشد» .۲
۱۶۸۹. الفتن ، ابن حمّاد- به نقل از زرّ بن حُبَيش - : شنيد[م] على عليه السلام مىفرمايد: «خداوند، گره فتنهها را با مردى از ما مىگشايد كه فتنهگران را خوار مىدارد و جز با زبان شمشير با آنان سخن نمىگويد ، شمشير را هشت ماه بر دوشش مىنهد و آنان را مىكشد، تا آن جا كه مىگويند : به خدا سوگند ، اين از فرزندان فاطمه نيست . اگر از فرزندان او بود، به ما رحم مىكرد! خداوند، او را بر ضدّ عبّاسيان و امويان بر مىانگيزد» .۳