خداوند به داوود وحى فرمود كه: فقط در ميان مردم با اتكاى به دلايل و شواهد قضاوت كن. اگر دليلى نبود ، آنها را موظّف كن براى اثبات حقّانيت خويش به نام من سوگند بخورند.۱
در برخى احاديث نيز خداوند مىفرمايد : مردم طاقت چنين حكمى را ندارند ، مانند اين حديث:
امام صادق عليه السلام فرمود : داوود عليه السلام دعا مىكرد كه خداوند علم قضاوت ميان مردم را آن طور كه به حقيقت در نزد خداى تعالى وجود دارد ، به او تعليم دهد. خداوند متعال به او وحى كرد: اى داوود! مردم تحمّل اين حكم را نخواهند داشت و من به زودى چنين خواهم كرد. دو مرد براى دادخواهى به نزد او آمدند و يكى از ديگرى شكايت داشت . دستور داد كه شاكى ، گردن متّهم را بزند! اين امر بر مردم دشوار آمد و گفتند : مردى از ظلم كسى شكايت مىكند و او دستور مىدهد ظالم ، گردن مظلوم را بزند . داوود عرضه داشت: پروردگارا ! مرا از اين ورطه هلاكت نجات بده . آن گاه خداى متعال به او وحى كرد: اى داوود! خودت از من خواستى كه مطابق نفس الأمر و حقيقتى كه نزد من است ، ميان مردم قضاوت كنى و مدّعى ، پدر مدعى عليه را كشته ، تو هم فرمان قتل مدّعى را صادر كردى. پدر مدّعى عليه در فلان باغ و زير تخته سنگى۲ مدفون است. به آن محل برو و او را به نام صدا كن، جواب تو را خواهد داد .
داوود با خوشحالىِ بىسابقهاى خارج شد و به بنى اسرائيل گفت گشايش حاصل شد و به همراه آنان به آن مكان رفت و به درخت رسيد . صدا زد فلانى! او هم گفت : لبيك اى نبى خدا ! پرسيد : چه كسى تو را كشته ؟ گفت : فلانى .
بنىاسرائيل گفتند: شنيديم و ما هم همان را مىگوييم (نپذيرفتند) . خداوند وحى كرد : اى داوود ! مردم طاقت داورى بر اساس واقع را ندارند . از مدعى بيّنه بخواه و مدّعى عليه را قسم بده .۳
1.الكافى: ج ۷ ص ۴۱۴ - ۴۱۵ ح ۳.
2.در بحار الأنوار «زير درختى» آمده .
3.قصص الأنبياء: ص ۲۰۰ ص ۲۵۷، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۵.