395
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد نهم

خداوند به داوود وحى فرمود كه: فقط در ميان مردم با اتكاى به دلايل و شواهد قضاوت كن. اگر دليلى نبود ، آنها را موظّف كن براى اثبات حقّانيت خويش به نام من سوگند بخورند.۱
در برخى احاديث نيز خداوند مى‏فرمايد : مردم طاقت چنين حكمى را ندارند ، مانند اين حديث:
امام صادق عليه السلام فرمود : داوود عليه السلام دعا مى‏كرد كه خداوند علم قضاوت ميان مردم را آن طور كه به حقيقت در نزد خداى تعالى وجود دارد ، به او تعليم دهد. خداوند متعال به او وحى كرد: اى داوود! مردم تحمّل اين حكم را نخواهند داشت و من به زودى چنين خواهم كرد. دو مرد براى دادخواهى به نزد او آمدند و يكى از ديگرى شكايت داشت . دستور داد كه شاكى ، گردن متّهم را بزند! اين امر بر مردم دشوار آمد و گفتند : مردى از ظلم كسى شكايت مى‏كند و او دستور مى‏دهد ظالم ، گردن مظلوم را بزند . داوود عرضه داشت: پروردگارا ! مرا از اين ورطه هلاكت نجات بده . آن گاه خداى متعال به او وحى كرد: اى داوود! خودت از من خواستى كه مطابق نفس الأمر و حقيقتى كه نزد من است ، ميان مردم قضاوت كنى و مدّعى ، پدر مدعى عليه را كشته ، تو هم فرمان قتل مدّعى را صادر كردى. پدر مدّعى عليه در فلان باغ و زير تخته سنگى‏۲ مدفون است. به آن محل برو و او را به نام صدا كن، جواب تو را خواهد داد .
داوود با خوش‏حالىِ بى‏سابقه‏اى خارج شد و به بنى اسرائيل گفت گشايش حاصل شد و به همراه آنان به آن مكان رفت و به درخت رسيد . صدا زد فلانى! او هم گفت : لبيك اى نبى خدا ! پرسيد : چه كسى تو را كشته ؟ گفت : فلانى .
بنى‏اسرائيل گفتند: شنيديم و ما هم همان را مى‏گوييم (نپذيرفتند) . خداوند وحى كرد : اى داوود ! مردم طاقت داورى بر اساس واقع را ندارند . از مدعى بيّنه بخواه و مدّعى عليه را قسم بده .۳

1.الكافى: ج ۷ ص ۴۱۴ - ۴۱۵ ح ۳.

2.در بحار الأنوار «زير درختى» آمده .

3.قصص الأنبياء: ص ۲۰۰ ص ۲۵۷، بحار الأنوار: ج ۱۴ ص ۵.


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد نهم
394

داورى‏هاى آخرت را براى تو كشف كنم و تو به واسطه آن ، ميان پيرمرد و جوان داورى كنى، هم خودت نمى‏توانى آن داورى را تحمّل كنى و هم قومت آن را قبول نمى‏كنند.
اى داوود! اين پيرمرد شاكى، مدّتى قبل به بستان پدر اين جوان تجاوز كرد و پدرش را در همان باغ كشت و بستان پدر او را غصب كرد و چهل هزار درهم پول از او برداشت و او را در كنار همان بستان دفن نمود. پس شمشير به دست اين جوان بده و به او امر كن گردن اين پيرمرد را بزند و بعد برود فلان محل ، باغ را بكند و مالش را هم از آن جا در بياورد.
امام عليه السلام فرمود: داوود از اين وحى به وحشت افتاد. علما و ياران خود را دور هم جمع كرد و وحى خداوند را به آنان گفت و قضاوت را هم طبق دستور خداوند ، انجام داد.۱
اين مضمون ، به صورت‏هاى ديگرى نيز نقل شده است كه در برخى از آنها داوود از خداوند مى‏خواهد كه اين حكم برداشته شود. مانند اين حديث:
از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: داوود عليه السلام گفت : خداوندا! حق را آن طورى كه در نزد خودت است ، به من نشان بده تا من روى همان حقيقت ، ميان مردم حكم كنم. خطاب آمد: اى داوود! تو طاقت چنين كارى را ندارى. بعد داوود التماس زيادى به خداوند كرد تا خداوند قدرت درك حقيقت را به وى عطا كرد.
فردايش شخصى آمد و شخصى ديگرى را هم همراه خود آورد و گفت: اين شخص ، مال مرا برده است. خداوند به داوود وحى فرمود: كه اين شخص مدّعى ، پدر آن شخص مدّعى عليه را كشته. پس داوود به آن دومى دستور داد كه به قصاص قتل پدرش ، او را بكشد و مالش را هم ببرد.
بعد امام عليه السلام فرمود: مردم بنى اسرائيل از اين قضاوت داوود تعجّب كردند و با يكديگر سخن گفتند، تا به گوش داوود هم رسيد. لذا داوود از خداوند درخواست نمود كه اين تكليف را از وى بردارد.

1.الكافى: ج ۷ ص ۴۲۱ ح ۱.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد نهم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 24087
صفحه از 505
پرینت  ارسال به