نمىمانند.
در عين حال ، ممكن است در اوايل كار ، گروههايى از اهل كتاب ، جزيه دهند و بر آيين خود بمانند. همچنين ممكن است امام زمان عليه السلام در ابتداى كار براى اتمام حجّت و شناساندن قابليتها و ظرفيتهاى امامت، بر اساس كتاب هر ملّتى با آنها احتجاج كنند و يا حتّى ميان آنها داورى كنند. اين ، موجب مىشود كه افراد منصف از پيروان اديان ديگر ، به ايشان و صلاحيتهاى امامت ايشان ، ايمان آورند؛ امّا آنهايى كه باقى مىمانند ، دو گروه خواهند بود: يا از آگاهانِ معاند هستند كه بايد با آنها جنگيد و نابودشان ساخت، يا از ناآگاهاناند كه نيازمند گذر زمان يا حتّى تبديل نسلهاست. با گذشت يك يا دو نسل و با افزايش آگاهىهاى مردم و تربيت صحيح ، اين گروه نيز به تدريج از ميان مىروند و به جمع مؤمنان مىپيوندند. در اين جاست كه ديگر جايى براى جزيه نمىمانَد و آيات و احاديث مربوط به وحدت دين ، مصداق پيدا مىكند.
۵. سختگيرى بر معاندان
ممكن است بگويند كه آيات قرآن كه ناظر به برخوردهاى مسالمتآميز و صلح و دوستى با اهل كتاباند، مربوط به قبل از ظهور امام مهدى عليه السلام و زمان تقيّه است. در آن دوران ، تقيّه برداشته مىشود۱ و نيازى به چنين مصالحهاى با اهل كتاب نيست. همچنين احاديث فراوانى وجود دارند كه بر سختگيرى امام زمان عليه السلام دلالت دارند ؛ مانند حديثى كه ابو بصير از امام صادق عليه السلام نقل كرده و در آن آمده است : «چه قدر نسبت به خروج قائم ، تعجيل مىكنيد. پس به خدا سوگند كه جز لباس زِبْر نمىپوشد و جز طعام خشك و سخت نمىخورَد و جز شمشير و مرگ زير سايه