نابود شود. مخالفان ، چند دستهاند: گروهى از آنان از سرِ لجاجت، با حق در مىآويزند و گروهى از سر ناآگاهى با آن مخالفاند. حكم اين دو گروه، بنا بر عقل و شرع، يكسان نيست. كار اصلى امام و حجّت خدا ، هدايت مردم است و بقيّه كارها بايد در پرتو هدايت ، معنا پيدا كنند .
پيامبر صلى اللّه عليه و آله ضمن پيمودن مراحل ياد شده، همواره از پيشنهادهاى صلح، حتّى با كفّار و مشركان،۱ استقبال مىكرد و آن را فرصتى براى گسترش اسلام و رساندن پيام توحيد به گوش همگان مىدانست . با همين روش بود كه به تدريج ، شرك و كفر از شبه جزيره عربستان ، محو شد و پيروان اديان ديگر نيز تسليم شدند و جزيه پرداختند.
با اين بيان ، مىتوان ادلّه دو گروه اوّل را جمع كرد. بازخوانى آن ادلّه در پرتو اين فرضيه، راه جمع ادلّه را، آن گونه كه گذشت، آسان مىكند. ادلّه عامّ قرآنى طرفداران كثرت اديان در جامعه مهدوى - كه شامل عدم اكراه در دين، استقبال از پيشنهاد صلح، دستور به جدال احسن و همزيستى مسالمتآميز است - ، تماماً با فرضيه ياد شده ، سازگار است. همه اين موارد مىتوانند سيره امام زمان عليه السلام نيز به شمار آيند و در عمل ، نيازى به الزام و اكراه در دين نباشد و مردم به واسطه رشدى كه يافتهاند و با مشاهده سيره كريمانه امام زمان عليه السلام ، كم كم و گروه گروه ، به دين اسلام متمايل مىشوند و گمشده خويش را در آن مىبينند. دعوت حكيمانه و جدال احسن نيز بر اين روىآورد مىافزايد. به دليل اين كه عقول مردم در دوران امام زمان عليه السلام تكميل مىشود،۲ همه يهوديان و مسيحيان با شنيدن استدلالهاى قوى اسلامى ، ايمان مىآورند. در اين صورت ، ديگر مسيحيت و يهوديت و ديگر اديان الهى نيز باقى
1.ماجراى صلح حُدَيبيه در اين زمينه درسآموز است. در اين صلح ، پيمانى دهساله بسته شد كه مسلمانان از شرّ مشركان در امان باشند و سال بعد به مكّه بيايند. نتيجه اين شد كه مشركان نتوانستند بر پيمان خود ، باقى بمانند و دو سال بعد ، مكّه فتح شد (ر. ك: الطبقات الكبرى : ج ۳ ص ۳۳۲) .
2.اشاره به حديثى در اين زمينه كه امام باقر عليه السلام مىفرمايد : «هنگامى كه قائمِ ما قيام كند، خداوند ، دستش را بر سرِ بندگان مىگذارد و عقول آنها را جمع مىكند و خيالهاشان را كامل مىگرداند» (الكافى: ج ۱ ص ۲۵) .