ضرورتى در پيروى از ايشان نمىبينند، ممكن است با اصلاحاتى در بنيادهاى عقيدتى و اعمالشان، امكان و اجازه عمل به شريعت اهل كتاب به آنها داده شود.
نسبت شرايع خاص به دين، كه واحد است، مانند نسبت احكام جزئى به احكام كلّى است. در احكام جزئى ، امكان نسخ وجود دارد ؛ ولى اصل احكام الهى نسخ نمىشود. همين طور ، اصل دين نسخ نمىشود، امّا شرايع ، نسخپذيرند. آيه شريف زير نيز دليلى بر همين معناست:
«وَ أَنزَلنا إِلَيكَ الكِتابَ بِالحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَينَ يَدَيهِ مِنَ الكِتابِ وَ مُهَيمِناً عَلَيهِ فَاحكُمبَى نَهُم بِما أَنزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِع أَهواءَهُم عَمَّا جاءَكَ مِنَ الحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلنا مِنكُم شِرعَةً وَ مِنهاجاً وَ لَو شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُم أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِن لِيَبلُوَكُم فى ما آتاكُم فَاستَبِقُوا الخَيراتِ إِلَى اللَّهِ مَرجِعُكُم جَميعاً فَيُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم فيهِ تَختَلِفُونَ .۱
و اين كتاب را به راستى بر تو نازل كرديم كه تصديقكننده و حاكم بر كتابهايى است كه پيش از آن بودهاند. پس بر وفق آنچه خدا نازل كرده است ، در ميانشان حكم كن و از پىِ خواهشهاشان مرو تا آنچه را از حق بر تو نازل شده است ، وا گذارى. براى هر گروهى از شما ، شريعت و روشى نهاديم. اگر خدا مىخواست ، همه شما را يك امّت مىساخت؛ ولى خواست در آنچه به شما ارزانى داشته است ، شما را بيازمايد. پس در خيرات بر يكديگر ، پيشى گيريد. همگى بازگشتتان به خداست تا از آنچه در آن اختلاف مىكرديد ، آگاهتان سازد» .
در اين جا اراده خدا به اين تعلّق گرفته كه شرايع مختلف باشند تا آزموده شويم.
محو تدريجى تعدّد اديان در جامعه مهدوى
ادلّه اين فرضيه ، تركيبى از ادلّه پيشگفته در دو فرضيه اوّل و دوم است. اين ديدگاه