۱۷۶۴. الكافى - به نقل از عمّار ساباطى - : به امام صادق عليه السلام گفتم : كدام يك برتر است : عبادت نهانى همراه با امامى پنهان از خاندان شما در زمان دولت باطل، يا عبادت در زمانى كه حق، آشكار و دولت حق بر سر كار و امامِ شما خاندان آشكار باشد؟
فرمود : «اى عمّار! به خدا سوگند كه صدقه دادن نهانى، برتر از صدقه دادن آشكار است . همچنين به خدا سوگند كه عبادت شما در نهان همراه با امام پنهان و در دولت باطل و ترس شما از دشمنتان و در زمان صلح [و تقيّه مانند دوران بعد از امام حسين عليه السلام ]، برتر است از كسى كه در هنگام آشكار بودن حق و زمانى كه امام بر حق، آشكار و دولت حق بر سر كار است، به عبادت خداوند عليهم السلام مىپردازد . عبادت همراه با ترس در دولت باطل، با عبادت همراه با امنيت در دولت حق، يكسان نيست .
بدانيد كه هر كس از شما در اين زمان، نماز واجبى را در وقتش با جماعت و پنهان از چشم دشمنش بخواند و آن را كامل به جا آورد، خداوند عليهم السلام برايش پنجاه نماز واجبِ گزارده به جماعت مىنويسد ، و هر كس از شما نماز واجبى را در وقتش به صورت فُرادا و پنهان از دشمنش بخواند و آن را كامل به جا آورد، خداوند عليهم السلام به ازاى آن برايش بيست و پنج نماز فُرادا مىنويسد و هر كس از شما نماز نافلهاى را در وقتش بخواند و آن را كامل به جا آورد، خداوند عليهم السلام به ازاى آن برايش ده نماز نافله مىنويسد ، و هر كس از شما يك كار نيك انجام دهد، خداوند عليهم السلام به ازاى آن برايش بيست كار نيك مىنويسد . خداى عليهم السلام كارهاى نيك مؤمن شما را چنانچه درست عمل كند و در باره دينش و امامش و خودش به تقيّه پايبند باشد و زبانش را نگهدارد ، چندين و چند برابر مىكند . خداوند عليهم السلام ، كريم است» .
گفتم: فدايت گردم ! به خدا سوگند كه مرا به عمل، راغب نمودى و بِدان تشويقم فرمودى؛ امّا دوست دارم بدانم كه چرا امروز اعمال ما، باارزشتر از اعمال ياران امام آشكارِ شما در دولت حق است ، در حالى كه همه بر يك دين [و مذهب] هستيم؟
فرمود : «شما در پذيرفتن دين خداى عليهم السلام و گزاردن نماز و روزه و حج و در هر گونه نيكىاى كه خدا توفيقتان داده، و در عبادت خداوندِ متعال به دور از چشم دشمنتان و همراه با پيشواى پنهانتان، بر آنان پيشى گرفتهايد ، در حالى كه فرمانبردار پيشوايتان هستيد و پا به پاى او شكيب مىورزيد و چشم به راه دولت حق هستيد و از شاهان ستمگر در باره پيشوايتان و خودتان، بيمناك هستيد و شاهد آنيد كه ستمگران حق پيشوايتان و حقوق خودتان را گرفتهاند و شما را از آن محروم ساختهاند و به كشت و كار در دنيا و طلب معاش، ناچارتان كردهاند ، به علاوه صبر در دين و عبادتتان و فرمانبردارى از پيشوايتان و تحمّلترس و نگرانى از دشمنتان . به اين دلايل است كه خداوند عليهم السلام اعمال شما را چند برابر قرار داده است . گوارايتان باد!» .
گفتم: فدايت گردم ! پس چه نيازى مىبينيد كه ما از ياران قائم عليه السلام باشيم و دولت حق روى كار آيد ، در حالى كه امروزه اعمال ما زير نظر امامت و اطاعت شما، باارزشتر از اعمال كسانى است كه در دولت حق و عدالت به سر مىبرند ؟!».
فرمود : «شگفتا! مگر شما دوست نداريد كه خداوند - تبارك و تعالى - حق و عدالت را در جهان برقرار سازد و همه را به كلمه[ى توحيد] فرا خواند و ميان دلهاى پريشان، اُلفت و همدلى پديد آورد و در زمينش نافرمانى نشود و احكام او در ميان آفريدگانش اجرا شود و حق را به صاحبش باز گرداند (تا حق چنان آشكار [و حاكم ]گردد كه از ترس هيچ يك از مردمان، كمترين چيزى از حق پنهان دانسته نشود؟ آرى! به خدا سوگند - اى عمّار - كه هر يك از شما در اين وضعيتى كه داريد، از دنيا برود، نزد خداوند از بسيارى از شهيدان بدر و اُحُد برتر است . پس شادمان باشيد!» .۱