۱۷۱۲. الغيبة، نعمانى- با سندش به نقل از كامل - : امام باقر عليه السلام فرمود : «بى ترديد ، قائم ما چون قيام كند ، مردم را به امرى نو فرا مىخواند ، همان گونه كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله به سوى آن فرا خواند. اسلام، غريبانه آغاز شد و به زودى نيز غريب مىشود، همان گونه كه در آغاز بود . پس خوشا به حال غريبان!» .۱
۱۷۱۳. الغيبة، نعمانى- با سندش به نقل از ابو بصير - : به امام صادق عليه السلام گفتم : به من از سخن امير مؤمنان عليه السلام خبر بده كه فرمود : «اسلام، غريبانه آغاز شد و بهزودى همان گونه كه آغاز شد، [غريب] مىشود . پس خوشا به حال غريبان!» .
امام عليه السلام فرمود : «اى ابو محمّد (ابو بصير)! هنگامى كه قائم قيام كند ، دعوت جديدى مىآورد ، همان گونه كه پيامبر خدا دعوت كرد» .
من برخاستم و سر ايشان را بوسيدم و گفتم : گواهى مىدهم كه تو امام من در دنيا و آخرت هستى . با دوستدار تو ، دوستى مىورزم و با دشمنت ، دشمنى مىكنم و تو ولىّ خدا هستى .
امام عليه السلام فرمود : «خداوند، رحمتت كند!» .۲
۱۷۱۴. العدد القويّة- با سندش به نقل از ابن عبّاس - : شخصى يهودى به نام نعثل بر پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله وارد شد ... . پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «اى ابو عُماره ! آيا اسباط [بنى اسرائيل ]را مىشناسى؟».
گفت : آرى ، اى پيامبر خدا ! آنها دوازده تن بودند .
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود : «لاوى بن اَرحيا هم از ايشان بود» .
گفت : اى پيامبر خدا! او را مىشناسم . او كسى است كه چندين سال از ميان بنى اسرائيل ناپديد شد و سپس باز گشت و آيين او را پس از كهنه شدنش ، پديدار كرد و با قرشيطاى پادشاه جنگيد تا او را كشت .
پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: «آنچه در بنى اسرائيل روى داده است، در امّت من هم روى مىدهد، قدم به قدم و مو به مو . [از جمله] دوازدهمين نفر از نسل من، غايب و از ديدهها پنهان مىشود و روزگارى بر امّتم مىآيد كه از اسلام، جز نامى و از قرآن، جز نشانى باقى نمىماند. در اين هنگام است كه خداوند، به او اذن خروج مىدهد تا اسلام را آشكار و دين را تجديد كند» .
سپس فرمود: «خوشا به حال كسى كه آنان را دوست داشته باشد و خوشا به حال كسى كه به آنان بپيوندد و واى بر دشمنانشان!».۳