حديث دوم نيز لحنى انتقادى در نفى تسامح و آهنگى ايجابى در اثبات دشوارىهاى فراروى قيام امام مهدى عليه السلام دارد و پيام آن، اين است كه اين قيام، با دشوارىهاى جدّى و سختى رو به رو خواهد بود كه جز با ايثارگرى و جانبازى، به سامان نخواهد رسيد. بخش پايانى اين حديث بر دشوارى امر قيام و عدم تسامح و تساهل در آن، تصريح دارد و اين پندار را كه در قيام امام مهدى عليه السلام ، خونى از فردى ريخته نخواهد شد و مخالفان نيز همچنان آسوده خواهند بود، مردود اعلام مىكند.
دسته سوم: عدم ترحّم امام مهدى عليه السلام
در برخى از احاديث، شدّت تعامل امام مهدى عليه السلام ، چنان تصوير شده كه در جلوه رحمت بودن ايشان و نيز نسبت داشتن ايشان با خاندان وحى، ترديد خواهد شد. در حديثى گزارش شده است كه ايشان به قريش، يعنى نسل و تبار خويش، آن چنان سخت خواهد گرفت كه در فرزند فاطمه عليها السلام بودن وى، ترديد خواهد شد؛ چرا كه ادّعاى قريشيان اين است كه: اگر او فاطمى بود، به ما رحم مىكرد! متن حديث منسوب به امام على عليه السلام چنين است:
بِأَبِى ابنُ خِيَرَةِ الإِماءِ ، لا يُعطيهِم إلَّا السَّيفَ هَرجاً هَرجاً ، مَوضوعاً عَلى عاتِقِهِ ثَمانِيَةَ أشهُرٍ حَتّى تَقولُ قُرَيشٌ: لَو كانَ هذا مِن وُلدِ فاطِمَةَ لَرَحِمنا.۱
پدرم فداى فرزند برگزيده كنيزان! جز با شمشير و كشتار، [با جبّاران] رفتار نمىكند و شمشيرش را هشت ماه بر دوش دارد تا آن جا كه قريش مىگويند : اگر او از فرزندان فاطمه بود ، به ما رحم مىكرد .
در نسخه ديگر از اين حديث، به صراحت، فاطمى بودن امام عليه السلام نفى شده است؛ ليكن به قريش استناد نشده است: