النسائى ، سنن الدارمى و مسند ابن حنبل ، عبارت «كِتابَ اللَّهِ وَ عِترَتى» را گزارش كردهاند ، آنچه در الموطّأ آمده ، از اعتبار لازم از حيث سند برخوردار نيست .
ب . حاكم نيشابورى ، روايت پيشگفته را از دو طريق ، نقل كرده كه هر دو ، شامل برخى راويانِ «ضعيف» اند . صالح بن موسى طلحى و اسماعيل بن ابى اويس ، جزو گزارشگران اين متن هستند كه از طرف رجاليان اهل سنّت ، به شدّت ، تضعيف شده و مورد انكار قرار گرفتهاند .
در باره صالح بن موسى ، الفاظ : «ضعيف الحديث جدّاً(احاديث جدّاً ضعيف نقل مىكند)» ، «متروك الحديث (احاديث مطرود نقل مىكند)» ، «يَروى المَناكير (احاديث قبيح نقل مىكند)» و ... آمده است .۱ علاوه بر اين ، او جزو رجال بخارى و مُسلم نيست و حديث او ، به اشتباه ، در كتاب المستدرك على الصحيحين آمده است .
اسماعيل بن ابى اويس نيز اگرچه از رجال مُسلم است ، ولى تضعيفهاى شديد و بسيار دارد . در باره او گفتهاند : «مُخلِّط (پريشانحال)» ، «كذّاب (دروغزن)» ، «ليس بشىء (بىارزش)» ، «كان يَضَعُ الحديث (حديث ، جعل مىكرده است)» ، «يَسرق الحديث (حديث مىدزدد)» و ... . همچنين از قول او آوردهاند :
ربّما كنت أضع الحديث لأهل المدينة ، إذا اختلفوا فى شىء فيما بينهم .۲هنگامى كه ميان اهل مدينه در باره چيزى اختلاف مىشد ، من برايشان حديثْ جعل مىكردم .
اين دو نفر در تمام نقلهاى «كِتابَ اللَّهِ وَ سُنَّتى» حضور دارند و موجب بىاعتبارى همه آنها شدهاند .
ج . حاكم نيشابورى ، اصل روايت ثقلين را صحيح و گزارش لفظ «سنّتى» را «غريب» شمرده است :