287
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد اول

و - آخرين سخنرانى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله

۹۵. الأمالى ، مفيد- به نقل از معروف بن خرّبوذ - : از ابو عبيد اللَّه، غلامِ آزاد شده عبّاس، شنيدم كه براى امام باقر عليه السلام نقل مى‏كرد و مى‏گفت: از ابو سعيد خُدرى شنيدم كه مى‏گويد : آخرين سخنرانى‏اى كه پيامبر خدا براى ما نمود ، سخنرانى‏اى بود كه در بيمارىِ منجر به درگذشتش براى ما ايراد فرمود. ايشان در حالى كه به دست على بن ابى طالب عليه السلام و همسرش ميمونه تكيه داده بود ، بيرون آمد و بر منبر نشست. سپس فرمود: «اى مردم! من در ميان شما ، دو چيز گران‏سنگ بر جاى مى‏گذارم» و ساكت شد.
مردى برخاست و گفت: اى پيامبر خدا! اين دو چيز گران‏سنگ چيست؟
پيامبر صلى اللّه عليه و آله چنان خشمگين شد كه رنگ رخسارش سرخ شد. سپس آرام گرفت و فرمود: «من اين را نگفتم، جز آن كه مى‏خواستم شما را از آن دو، خبر دهم ؛ امّا نفسم تنگ آمد و نتوانستم. يكى از آن دو ، ريسمانى است كه يك سوى آن در دست خداست و سوى ديگرش در دست شما. شما در باره آن ، چنين و چنان مى‏كنيد. اين ريسمان ، همان قرآن است. و گران‏سنگ كوچك‏تر ، اهل بيت من‏اند».
سپس فرمود: «به خدا سوگند ، من اين را به شما مى‏گويم ؛ امّا مردانى در اصلاب مشركان هستند كه اميد من به آنان ، از اميدم به بسيارى از شما بيشتر است».
سپس فرمود: «به خدا سوگند ، هيچ بنده‏اى آنان (اهل بيتم) را دوست ندارد، مگر آن كه خداوند در روز قيامت ، به او نورى مى‏بخشد، تا آن گاه كه در كنار حوض [كوثر] ، بر من وارد شود، و هيچ بنده‏اى آنان را دشمن نمى‏دارد ، مگر آن كه روز قيامت ، خداوند از او محجوب خواهد بود».
آن گاه امام باقر عليه السلام فرمود : «ابو عبيد اللَّه هر چه مى‏داند ، براى ما مى‏گويد» .۱

1.الأمالى ، مفيد : ص ۱۳۴ ح ۳ ، بحار الأنوار : ج ۲۲ ص ۴۷۵ ح ۲۵ .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد اول
286

و - آخِرُ خُطبَةٍ خَطَبَهَا النَّبِيُّ صلى اللَّه عليه و آله‏

۹۵.الأمالي للمفيد : أخبَرَني أبُو الحَسَنِ عَلِيُّ بنُ مُحَمَّدٍ الكاتِبُ ، قالَ : حَدَّثَنَا الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ الزَّعفَرانِيُّ ، قالَ : حَدَّثَنا إبراهيمُ بنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِيُّ ، قالَ : حَدَّثَني أبو عَمرٍو حَفصُ بنُ عَمَرَ الفَرّاءُ ، قالَ : حَدَّثَنا زَيدُ بنُ الحَسَنِ الأَنماطِيُّ ، عَن مَعروفِ بنِ خَرَّبوذَ ، قال : سَمِعتُ أبا عُبَيدِ اللَّهِ مَولَى العَبّاسِ يُحَدِّثُ أبا جَعفَرٍ مُحَمَّدَ بنَ عَلِيٍّ عليهما السلام ، قالَ : سَمِعتُ أبا سَعيدٍ الخُدرِيَّ يَقولُ : إنَّ آخِرَ خُطبَةٍ خَطَبَنا بِها رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ، لَخُطبَةٌ خَطَبَنا في مَرَضِهِ الَّذي تُوُفِّيَ فيهِ ، خَرَجَ مُتَوَكَّئاً عَلى‏ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام‏ومَيمونَةَ مَولاتِهِ ، فَجَلَسَ عَلَى المِنبَرِ ، ثُمَّ قالَ :
يا أيُّهَا النّاسُ ، إنّي تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَينِ وسَكَتَ ، فَقامَ رَجُلٌ فَقالَ : يا رَسولَ اللَّهِ ، ما هذانِ الثَّقَلانِ ؟ فَغَضِبَ حَتَّى احمَرَّ وَجهُهُ ، ثُمَّ سَكَنَ وقالَ :
ما ذَكَرتُهُما إلّا وأَنَا اُريدُ أن اُخبِرَكُم بِهِما ، ولكِن رَبَوتُ‏۱ فَلَم أستَطِع ، سَبَبٌ طَرَفُهُ بِيَدِ اللَّهِ وطَرَفٌ بِأَيديكُم ، تَعمَلونَ فيهِ كَذا وكَذا ، ألا وهُوَ القُرآنُ ، وَالثَّقَلُ الأَصغَرُ أهلُ بَيتي ، ثُمَّ قالَ :
وَايمُ اللَّهِ ، إنّي لَأَقولُ لَكُم هذا ورِجالٌ في أصلابِ أهلِ الشِّركِ أرجى‏ عِندي مِن كَثيرٍ مِنكُم . ثُمَّ قالَ :
وَاللَّهِ لا يُحِبُّهُم عَبدٌ إلّا أعطاهُ اللَّهُ نوراً يَومَ القِيامَةِ حَتّى‏ يَرِدَ عَلَيَّ الحَوضَ ، ولا يُبغِضُهُم عَبدٌ إلَّا احتَجَبَ اللَّهُ عَنهُ يَومَ القِيامَةِ . فَقالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : إنَّ أبا عُبَيدِ اللَّهِ يَأتينا بِما يَعرِفُ .

1.الرَّبُو : هو التهيّج وتَواتُرِ النَّفَسِ الذي يَعرِض للمُسرع في مشيه وحركته ( النهاية : ج ۲ ص ۱۹۲ «ربا») .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9323
صفحه از 427
پرینت  ارسال به