۸۷. الإقبال: از جمله سخنان پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در حجّة الوداع در مِنا اين بود: «اى مردم! من دو چيز در ميان شما بر جاى مىگذارم كه اگر بدانها چنگ زنيد ، هرگز گمراه نخواهيد شد: كتاب خدا و عترتم ، يعنى اهل بيتم. خداوند لطيف و آگاه ، به من خبر داد كه اين دو ، هرگز از يكديگر جدا نمىشوند تا آن كه در كنار حوض ، بر من وارد شوند، مانند اين دو انگشتم» و دو انگشت نشانهاش را كنار هم نهاد . [آن گاه فرمود: ]«بدانيد كه هر كس به اين دو چنگ زند ، نجات مىيابد و هر كس با آنان مخالفت كند ، نابود مىشود. هان! آيا ابلاغ كردم، اى مردم؟».
مردم، همگى گفتند: آرى.
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: «بار خدايا! گواه باش».۱
ج - مسجد خَيف۲
۸۸. الغيبة ، نعمانى : پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در حجّة الوداع در مسجد خَيف فرمود: «من پيش از شما مىروم و شما در كنار حوض [كوثر] ، بر من وارد مىشويد؛ حوضى كه پهنايش از بُصرى۳ تا صنعاست۴ و در آن ، جامهايى سيمين به شمار ستارگان وجود دارد. بدانيد كه من در باره دو گرانسنگ ، از شما خواهم پرسيد».
گفتند: اى پيامبر خدا! دو گرانسنگ چيست؟
فرمود: «كتاب خدا كه گرانسنگِ بزرگتر است. يك طرف آن در دست خداست و طرف ديگرش در دست شما. پس بِدان چنگ زنيد تا هرگز گمراه نشويد و هيچگاه نلغزيد. و گرانسنگ كوچكتر ، عترت من ، يعنى اهل بيت مناند. خداوند لطيف و آگاه ، به من خبر داد كه اين دو ، هرگز از يكديگر جدا نمىشوند تا آن كه در كنار حوض بر من وارد شوند. آن دو ، به سان اين دو انگشت مناند» و دو انگشت نشانهاش را كنار هم قرار داد» [و آن گاه افزود: ]«نمىگويم همانند اين دو كه يكى بر ديگرى فزونى دارد» و انگشت نشانه و ميانهاش را كنار هم نهاد.۵
1.الإقبال : ج ۲ ص ۲۴۲ ، بحار الأنوار : ج ۳۷ ص ۱۲۸ .
2.گفتنى است كه مسجد خَيف، جزئى از مِناست و احتمال دارد كه خطبههاى مِنا و خَيف، در اصل، يكى بوده باشند .
3.دو بُصرى داريم: يكى در شام كه از توابع دمشق است و ديگرى از روستاهاى بغداد در نزديكى عُكبراء .
4.صنعا، نام دو مكان است : يكى در يمن كه زيباترين شهر و پايتخت آن است و ديگر، روستايى در حوالى دمشق .
5.الغيبة، نعمانى : ص ۴۲ ، تفسير القمّى : ج ۱ ص ۳ ، بحار الأنوار : ج ۲۳ ص ۱۲۹ ح ۶۱ .