راجع : ص ۲۷۵ (جايگاههاى صدور حديث ثقلين)
و ص ۲۸۷ - ۲۹۱ (آخر سخنرانى پيامبر صلى اللّه عليه و آله )
و ص ۲۹۷ ح ۱۰۵ و ص ۳۰۱ ح ۱۰۹ و ح ۱۱۰.
۲ / ۲
حديث ثقلين، به روايت اهل سنّت
۷۸. صحيح مسلم- به نقل از يزيد بن حيّان - : من و حُصَين بن سَبره و عمَر بن مسلم ، نزد زيد بن اَرقم رفتيم و چون نشستيم، حصين به او گفت: اى زيد! تو توفيقات فراوانى داشتهاى: پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله را ديدهاى، حديثش را شنيدهاى، با او به جنگ رفتهاى، پشت سرش نماز خواندهاى. اى زيد! به راستى كه تو توفيقات فراوانى داشتهاى. اى زيد! آنچه را از پيامبر خدا شنيدهاى ، براى ما باز گو.
زيد گفت: اى برادرزاده! به خدا سنّم بالا رفته و سالخورده گشتهام و پارهاى از مطالبى را كه از پيامبر خدا به ياد داشتهام ، فراموش كردهام. پس آنچه را براى شما بازگو كردم ، بپذيريد و آنچه را نگفتم ، به زور از من نخواهيد.
او سپس گفت: روزى پيامبر خدا در آبگيرى به نام خُم، واقع در ميان مكّه و مدينه، براى ما سخنرانى كرد و نخست، حمد و ثناى خدا را به جاى آورد و پند و اندرز داد و آن گاه فرمود: «اينك - اى مردم - من نيز يك بشر هستم و زودا كه پيك پروردگارم بيايد و اجابتش كنم. من دو چيز گرانسنگ در ميان شما بر جاى مىگذارم: نخستينِ آنها كتاب خداست كه در آن ، هدايت و نور است. پس، كتاب خدا را بگيريد و بدان چنگ زنيد» . ايشان به كتاب خدا تشويق و ترغيب نمود و سپس فرمود : «و ديگرى اهل بيتم. خدا را در باره اهل بيتم خاطر نشانتان مىكنم. خدا را در باره اهل بيتم خاطر نشانتان مىكنم. خدا را در باره اهل بيتم خاطر نشانتان مىكنم!».۱