209
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد اول

۶. الكافى‏- به نقل از ابو بصير - : با امام صادق عليه السلام در باره «تو، تنها بيم دهنده‏اى و هر قومى هدايتگرى دارد» سخن گفتم. فرمود: «پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله ، بيم دهنده و على، هدايتگر است. اى ابو محمّد! آيا امروز هدايتگرى هست؟».
گفتم: آرى، فدايت شوم! پيوسته از ميان شما هدايتگرى در پى هدايتگرى بوده تا به شما رسيده است.۱

۷. تفسير العيّاشى‏- به نقل از حنان بن سدير - : شنيدم كه امام باقر عليه السلام در باره سخن خداى - تبارك و تعالى - : «تو، تنها بيم دهنده‏اى و هر قومى هدايتگرى دارد» مى‏فرمايد: «پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: من، بيم دهنده ام و على هدايتگر است و هر امامى، هدايتگر مردم روزگار خويش است».۲

۸. تفسير القمّى‏ - در باره سخن خداوند: «هيچ امّتى نبود، مگر اين كه در ميان آن، هشداردهنده‏اى گذشته است» - : [فرمود : ]براى هر زمانى، پيشوايى است .۳

۹. الكافى‏: امام باقر عليه السلام فرمود : «اى شيعيان ! با سوره قدر، احتجاج كنيد تا پيروز شويد . به خدا سوگند ، سوره قدر، حجّت خداوند - تبارك و تعالى - پس از پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله براى مردم ، و مهتر دين شما و مرز و نهايت دانش ماست . اى شيعيان ! با «حا . ميم . سوگند به كتاب روشن . ما آن را در شبى بابركت فرو فرستاديم و ما هشدار دهنده هستيم» احتجاج كنيد . اين آيه ويژه اولوا الأمر پس از پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله است . اى شيعيان ! خداوند - تبارك و تعالى - مى‏فرمايد : «هيچ امّتى نبود، مگر اين كه هشدار دهنده‏اى در آن، گذشته است»» .
گفته شد: اى ابو جعفر ! هشدار دهنده امّت ، محمّد صلى اللّه عليه و آله است .
فرمود : «درست گفتى. آيا در حالى كه او زنده بود ، هشدار دهنده‏اى در گوشه و كنار جهان بود ؟». سؤال كننده گفت : نه .
امام باقر عليه السلام فرمود : «آيا نماينده او ، هشدار دهنده [از جانب‏] او نيست ، همان گونه كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در برانگيخته شدنش از سوى خداوند عزّ و جل ، هشدار دهنده است ؟».
او گفت : آرى .
فرمود : «پس محمّد صلى اللّه عليه و آله نيز همين گونه است . او از دنيا نرفت، مگر اين كه نماينده هشدار دهنده‏اى داشت» . [آن گاه‏] فرمود : «اگر بگويم كه چنين نبود ، نتيجه‏اش اين است كه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله همه آنانى را كه در پشت مردان امّت اويند، تباه كرده است» .
سؤال كننده گفت : آيا قرآن برايشان كافى نيست ؟
فرمود : «چرا ؛ اگر تفسير كننده‏اى براى آن باشد».
او گفت : آيا پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله آن را تفسير نكرد ؟ فرمود : «چرا . آن را براى يك نفر تفسير كرد ، و جايگاه آن يك نفر را هم براى امّت توضيح داد ، و آن شخص ، على بن ابى طالب عليه السلام است» .
سؤال كننده گفت : اى ابو جعفر ! آيا اين ، امرى [پوشيده و ]ويژه است و عموم مردم نمى‏توانند آن را تحمّل كنند ؟
فرمود : «سنّت خداوند، اين است كه جز به طور سرّى عبادت نشود ، تا زمانى كه وقتش برسد و دينش را در آن آشكار نمايد ، همان گونه كه پيامبر خدا با خديجه [داراى عقيده ]پنهان بودند ، تا اين كه به آشكار كردن، فرمان آمد» .
سؤال كننده گفت : آيا لازم است صاحب اين دين هم پنهان‏كارى كند ؟
فرمود : «آيا على بن ابى طالب ، روزى كه با پيامبر خدا اسلام آورد ، ايمانش را پنهان نكرد تا اين كه رسالت پيامبر خدا ، علنى شد ؟». گفت : آرى .
فرمود : «وضعيت ما نيز همين گونه است تا زمان آنچه مقدّر شده، برسد» .۴

1.الكافى : ج ۱ ص ۱۹۲ ح ۳ ، بصائر الدرجات : ص ۳۱ ح ۹ ، تأويل الآيات الظاهرة : ج ۱ ص ۲۲۹ ح ۵ ، بحار الأنوار : ج ۲ ص ۲۷۹ ح ۴۳ .

2.تفسير العيّاشى : ج ۲ ص ۲۰۴ ح ۷ وح ۸ (به نقل از بريد بن معاويه ، با عبارت مشابه)، بحار الأنوار : ج ۳۵ ص ۴۰۴ ح ۲۲ .

3.تفسير القمّى : ج ۲ ص ۲۰۹ ، بحار الأنوار : ج ۲۳ ص ۲۹ ح ۴۴ .

4.الكافى : ج ۱ ص ۲۴۹ ح ۶ ، بحار الأنوار : ج ۲۵ ص ۷۱ ح ۶۲ .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد اول
208

۶.الكافي : الحُسَينُ بنُ مُحَمَّدٍ الأَشعَرِيُّ ، عَن مُعَلَّى بنِ مُحَمَّدٍ ، عَن مُحَمَّدِ بنِ جُمهورٍ ، عَن مُحَمَّدِ بنِ إسماعيلَ ، عَن سَعدانَ ، عَن أبي بَصيرٍ ، قالَ :
قُلتُ لِأَبي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام : «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَ لِكُلِ‏ّ قَوْمٍ هَادٍ» ، فَقالَ : رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله المُنذِرُ وعَلِيٌّ الهادي ، يا أبا مُحَمَّدٍ هَل مِن هادٍ اليَومَ ؟ قُلتُ : بلى‏ جُعِلتُ فِداكَ ، ما زالَ مِنكُم هادٍ بَعدَ هادٍ حَتّى‏ دُفِعَت إلَيكَ .

۷.تفسير العيّاشي : حَنانُ بنُ سَديرٍ ، عَن أبي جَعفَرٍ عليه السلام ، قالَ : سَمِعتُهُ يَقولُ في قَولِ اللَّهِ تَبارَكَ وتَعالى‏ : «إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَ لِكُلِ‏ّ قَوْمٍ هَادٍ» ، فَقالَ :
قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله : أنَا المُنذِرُ وعَلِيٌّ الهادي‏۱ ، وكُلُّ إمامٍ هادٍ لِلقَرنِ الَّذي هُوَ فيهِ .

۸.تفسير القمي : قَولُهُ : «وَ إِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ» قالَ : لِكُلِّ زَمانٍ إمامٌ .

۹.الكافي عن أبي جعفر عليه السلام ، قال : يا مَعشَرَ الشّيعَةِ ، خاصِموا بِسورَةِ «إنّا أنزَلناهُ» تَفلُجوا۲ ، فَوَاللَّهِ إنَّها لَحُجَّةُ اللَّهِ تَبارَكَ وتَعالى‏ عَلَى الخَلقِ بَعدَ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ، وإنَّها لَسَيِّدَةُ دينِكُم ، وإنَّها لَغايَةُ عِلمِنا ، يا مَعشَرَ الشّيعَةِ خاصِموا بِ «حم * وَ الْكِتَبِ الْمُبِينِ * إِنَّا أَنزَلْنَهُ فِى لَيْلَةٍ مُّبَرَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِينَ»۳ فَإِنَّها لِوُلاةِ الأَمرِ خاصَّةً بَعدَ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ، يا مَعشَرَ الشّيعَةِ يَقولُ اللَّهُ تَبارَكَ وتَعالى‏ : «وَ إِن مِّنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ» . قيلَ : يا أبا جَعفَرٍ ، نَذيرُها مُحَمَّدٌ صلى اللَّه عليه و آله ، قالَ : صَدَقتَ ، فَهَل كانَ نَذيرٌ وهُوَ حَيٌّ مِنَ البِعثَةِ في أقطارِ الأَرضِ ؟ فَقالَ السّائِلُ : لا ، قالَ أبو جَعفَرٍ عليه السلام : أرَأَيتَ بَعيثَهُ ألَيسَ نَذيرَهُ ، كَما أنَّ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله في بِعثَتِهِ مِنَ اللَّهِ عزّ و جلّ نَذيرٌ ؟ فَقالَ : بَلى‏ ، قالَ : فَكَذلِكَ لَم يَمُت مُحَمَّدٌ إلّا ولَهُ بَعيثٌ نَذيرٌ قالَ : فَإِن قُلتُ : لا فَقَد ضَيَّعَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آلهمَن في أصلابِ الرِّجالِ مِن اُمَّتِهِ ، قالَ : وما يَكفيهِمُ القُرآنُ ؟
قالَ : بَلى‏ إن وَجَدوا لَهُ مُفَسِّراً . قالَ : وما فَسَّرَهُ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ؟ قالَ : بَلى‏ قَد فَسَّرَهُ لِرَجُلٍ واحِدٍ ، وفَسَّرَ لِلاُمَّةِ شَأنَ ذلِكَ الرَّجُلِ وهُوَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام .
قالَ السّائِلُ : يا أبا جَعفَرٍ كانَ هذَا أمرٌ خاصٌّ لا يَحتَمِلُهُ العامَّةُ ؟ قالَ : أبَى اللَّهُ أن يُعبَدَ إلّا سِرّاً حَتّى‏ يَأتِيَ إبّانُ أجَلِهِ الَّذي يَظهَرُ فيهِ دينُهُ ، كَما أنَّهُ كانَ رَسولُ اللَّهِ مَعَ خَديجَةَ مُستَتِراً حَتّى‏ اُمِرَ بِالإِعلانِ ، قالَ السّائِلُ : يَنبَغي لِصاحِبِ هذَا الدّينِ أن يَكتُمَ ؟
قالَ : أوَ ما كَتَمَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام يَومَ أسلَمَ مَعَ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله حَتّى‏ ظَهَرَ أمرُهُ ؟ قالَ : بَلى‏ ، قالَ : فَكَذلِكَ أمرُنا حَتّى‏ يَبلُغَ الكِتابُ أجَلَهُ .

1.في المصدر : «الهاد» ، والتصويب من بحار الأنوار .

2.الفلج : الظفر والفوز ، وقد فَلَجَ الرجلُ على‏ خصمه . والاسم : الفُلجُ (الصحاح : ج ۱ ص ۳۳۵ «فلج») .

3.الدخان : ۱ و ۲ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد اول
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 12443
صفحه از 427
پرینت  ارسال به