را برعهده دارند و چنين وظيفهاى بر عهده امام غايب نيست.
۲ . برهان قاعده لطف
لطف چيزى است كه به گونهاى در رسيدن انسان به سعادت مفيد باشد. لطف به دو قسم «مقرِّب» و «محصِّل» تقسيم مىشود. لطفى كه با آن امكان رسيدن به سعادت و كمال، و تقرب به خدا و انجام طاعات و ترك معاصى بيشتر شود، لطف مقرّب ناميده مىشود، و لطفى كه رسيدن به اين امور بدون آن تحقّق مىيابد، لطف محصّل ناميده مىشود.۱
اين برهان مبتنى بر دو مقدمه است:
مقدّمه اوّل: وجود امام معصوم در همه زمانها لطف است.
مقدّمه دوم: لطف بر خدا واجب است.
نتيجه: نصب امام بر خدا در همه زمانها واجب است.
متكلّمان لطف را از آن رو بر خدا واجب مىدانند كه لطف باعث تحقّق غرض خدا، كه همانا رسيدن انسانها به كمال و سعادت است، مىشود. بنا بر اين اگر خداوند به بندگان لطف نكند، نقض غرض كرده است؛ چون غرض او از آفرينش انسان متوقف بر لطف مىباشد.۲
اين مبناى متكلمان را مىتوان به منزله سنّت رايج و اكثرى خدا پذيرفت، نه امرى كه براى رساندن همه انسانها به سعادت ضرورى و از لحاظ عقلى واجب است. به عبارت ديگر خداوند از باب فضل لطف مىكند، نه از باب عدل. البته به هر مقدار كه غرض خداوند اثبات شود، به همان مقدار لطف در جهت رسيدن به غرض اثبات مىشود.