۳ . پديده جهانى شدن
گروهى از انديشمندان، چون آرجان آپادوريا، بر اين باورند كه روند جهانى شدن را نمىتوان يك طرح (پروژه) غربى يا يك فرايند (پروسه) تاريخى دانست؛ بلكه بهتر است اين هر دو را از عوامل پيدايش پديده جهانى شدن محسوب كنيم. طبق اين نگرش، جهانى شدن محصول چند عامل است كه عبارت اند از: فناورى، ايدئولوژى، سرمايه، قوميت و رسانههاى ارتباطى. اين عوامل در پيدايش روند جهانى شدن هر يك نقشى داشتهاند. بدين سبب نمىتوان آن را يك فرايند يا طرح ، چه طبيعى و چه تعمدى، تلّقى كرد؛ بلكه بعضى از آنها در شكلگيرى پديده جهانى شدن نقش بيشترى داشتهاند و برخى ديگر تنها در ايجاد بخشى از اين روند نقش ايفا كردهاند.۱
به نظر مىرسد نظريه اين دانشمند به واقع نزديكتر باشد؛ زيرا جامعه بشرى ابتدا فرايندى از پيشرفت در فناورى و وسايل ارتباط جمعى را، كه به صورت طبيعى و خودجوش صورت گرفته، تجربه كرده و به وضعيتى رسيده است كه خود را در يك دهكده وسيع جهانى مىبيند. البتّه شكى نيست كه غربىها نيز با سوار شدن بر اين آهنگ پرشتاب پيشرفت درصدد برآمدهاند تا به اهداف خود، كه همان تسلط بر جهان است، برسند.
چالشها و فرصتهاى جهانى شدن
جريان جهانى شدن مىتواند چالشهايى را در مقولات اجتماعى و دينى ايجاد كند؛ چنان كه مىتواند فرصتهايى را هم در اين زمينهها فراهم آورد. اين امر در گرو چگونگى ارزيابى اين مقوله است. جهانى شدن از سويى نقش دولت و دين را در حيات اجتماعى كمرنگ مىكند، و از سوى ديگر فرصتى براى گسترش ايدههاى