برداشتهاى مختلف و تعاريف متعدّدى از آن ارائه شده است.
انديشمندان در باره چرايى شكلگيرى اين پديده اختلاف نظر دارند. برخى از آنها بر اين باورند كه اين پديده بر اثر پيشرفت فنآورى ارتباطات، فشردگى مكان و زمان و آگاهى مردم نسبت به امور جهانى به وجود آمده است؛ امّا برخى ديگر بر اين باورند كه جهانى شدن از طرف استعمارگران و سرمايهداران تئوريزه شده و آمريكا در رأس آنها قرار دارد.
گروهى از انديشمندان هم بر اين باورند كه جهانى شدن يك پديده گريزناپذير است كه نمىتواند يك پروسه يا پروژه تلقى شود؛ هر چند صاحبان قدرت و فنآورى از اين پديده بيشتر بهره مىبرند و تبليغاتى را به نفع خودشان در سطح جهان گسترش مىدهند. جهانى شدن پديدهاى است كه براى مقولات اجتماعى، بويژه دين اسلام و اديان ديگر، چالشها و فرصتهايى را پديد آورده است .۱
ديدگاههاى شكلى جهانى شدن
به لحاظ شكلى در موضوع جهانى شدن ديدگاههاى مختلفى وجود دارد:
۱ . پروژه جهانى شدن
برخى از انديشمندان چون جان تاميلنسون، ديويد هلد، ادوارد سعيد و روژه گارودى جهانى شدن را يك پروژه غربى مىدانند. طبق اين نگرش جهانى شدن برنامه بخشى از برنامه سرمايهدارى غربى است. غربىها درصددند كل جهان را تحت سيطره خود درآورند. جهانى شدن لباس جديدى است كه استعمارگران غربى بر برنامه استعمارى قديمشان پوشاندهاند.
در رأس اين برنامه آمريكا قرار دارد و جهانى شدن در واقع آمريكايىسازى جهان است. آمريكا و استعمار جهانى تلاش مىكنند هنجارها و ارزشهاى غربى و