تقابل، و تحت تأثير همين پنداره نادرست، به كار مىبرند. اتان كلبرگ در ارزيابى مطالعات غربيان در باره شيعه مىنويسد:
به طور كلى تعداد مطالعاتى كه تا نيمه دوم قرن بيستم به موضوع شيعه اماميه اختصاص يافت، ناچيز و اندك است؛ چرا كه در نخستين مجلد از مجموعه Index Islamicus كه سالهاى ۱۹۰۶ تا ۱۹۵۵م را پوشش داده، تنها دو صفحه از ۸۲۴ صفحه اين مجلد براى فهرست كردن عناوين مقالات مربوط به تشيّع دوازده امامى اختصاص يافته است. گرچه نخستين تلاش در نگرشى جامع ، توسط دونالدسون در كتاب Shi'ite Religion ، كه در سال ۱۹۳۳م انتشار يافت، صورت گرفت؛ امّا تعداد كتابهايى كه به اين موضوع اختصاص داده شد نيز بسيار اندك بوده است ۱
سيّد حسين نصر به مناسبت بحث از اهميّت ارتباط فيلسوف فرانسوى هانرى كُربَن با علّامه سيّد محمّدحسين طباطبايى، نبود روابط درست علمى ميان محقّقان غربى و عالمان شيعه اصيل را علّت نا آگاهى غرب از شيعه دانسته است:
حتّى مىتوان گفت كه از دوره قرون وسطى، كه تماس فكرى و معنوى اصيل بين اسلام و مسيحيت قطع شد، چنين تماسى بين شرق اسلامى و غرب حاصل نشده است .... غرب تاكنون دو بار با اسلام تماس مستقيم داشته است؛ با اعراب در اندلس و با اَتراك در شرق اروپا؛ و در هر دو مورد، تماس با اسلام سنّى بوده است و در برخى مواردِ محدود، با اسلام شيعى، آن هم از نوع اسماعيلى . مغربزمين هيچ گاه با عالم تشيّع، به خصوص ايران شيعى، تماسى نداشته است... . تشيع، چنان كه هست، در خارج از جهان پيروان آن شناخته شده نيست. از اين رو مستشرقان همواره تشيّع را يك «بدعت» در اسلام، و حتّى برخى آن را اختراع عدهاى از دشمنان اسلام دانستهاند.۲
1.Western Studies of Shi'a Islam, p.۰۴
2.شيعه در اسلام: ص ۱۳ - ۱۴ (مقدمه سيّد حسين نصر) . گفتنى است اين كتاب علّامه طباطبايى در سال ۱۹۶۹ م ، با ترجمه و مقدمه سيد حسين نصر در اروپا و امريكا منتشر شد و مطالعات غربيان در باره اماميه را كه پيش از آن بر آثار امثال مونتگمرى وات و آن لمبتون متّكى بود ، يك گام به پيش بُرد .