مىكند، نه اين كه با نيروى نظامى بر مردم غلبه كند .
هر چند منجى موعود در فرهنگ چينى داراى صفات الهى است، بايد به امور دنيوى نيز آگاه باشد. اين امر، نه تنها از جامعيت اين آموزه استنباط مىشود، بلكه در بعضى نظريهپردازىها هم آشكارا مطرح شده است كه منجى موعود بايد شعائر و حتّى علم موسيقى را بداند.
از ويژگىهاى قبل مشخص شد كه آموزه منجى موعود در فرهنگ چينى ناظر به نجات جمعى است و به افرادى خاص يا به جامعه چينى محدود نمىشود؛ بلكه تمام انسانها را در بر مىگيرد؛ امّا اشاره به اين مطلب مفيد است كه در برخى جوامع چينى يا در دورههايى از تاريخ چنين، به نجات فردگرايانه برمىخوريم كه انسانها يا تنها به نجات خويش توسط منجى مىانديشيدند و يا اين كه تنها گروه خاصى را اهل نجات مىدانستند.
اين تقليلگرايى ناشى از آن است كه در تمام اديانى كه به نجات جمعى مىانديشند، گاه به سبب موانعى كه بر سر اين آرمان به وجود مىآيد، مردم به حداقل اكتفا مىكنند و تنها به نجات فردى مىانديشند.
يكى ديگر از ويژگىهاى منجى موعود چينى، كه به جنبه انسانى و نجات جمعى آن باز مىگردد، حكومتى بودن آن است. نجات جمعى را مىتوان سه گونه تصور كرد:
۱. اساساً امرى اخروى باشد كه در سايه آن، تمام افراد انسانى به نجات دست مىيابند. شايد بتوان پديده نجات مسيحايى در مسيحيت را اين گونه دانست.
۲. گونهاى نجات دنيوى كه در سايه تشكيل يك حكومت متمركز نيست و زمينههاى سعادت، رفاه و عدالت را بدون تشكيل حكومت برقرار مىكند.
۳. گونهاى نجات دنيوى و فردى كه در سايه يك حكومت جهانى محقّق مىشود.
در فرهنگ چينى حكومت جايگاه ويژهاى دارد و امرى ملكوتى محسوب