چهار . منجى در اديان چينى
اديان چينى به طور سنّتى بر پايه آيينهاى عبور از مراحل زندگى - يعنى تولد، بلوغ، ازدواج و دفن - و گردش ساليانه جشنوارههاى مبتنى بر تقويم دينى قرار دارد. عضويت توده اجتماعى مردم چين در اين اديان نيز از راه مشاركت آنها در اين قبيل آيينهاى گذار از مراحل زندگى و جشنهاى ساليانه به نمايش در مىآيد و نه از راه تن دادن عقلانى (روشنفكرانه) به مجموعهاى از آداب الهامشده. بنا بر اين دين چينى ماهيتى فرهنگى دارد تا كلامى. تمام سنن و نظامهاى دينى كه از بيرون وارد مجموعه پيچيده فرهنگ چينى شدند، براى ادامه بقا و فعاليت خويش ضرورى ديدند تا خود را با ارزشهاى دينى و فرهنگى سرزمين چين سازگار كنند.۱
در فرهنگ چين سه آيين كنفوسيوس، تائو و بودا وجود داشته و دارد. اين سه آيين چنان به هم آميختهاند كه در ميان توده مردم دين واحدى به نام «سونگ جيائو» پديد آمده است. هر يك از اين سه، يكى از ابعاد اين دين را پوشش مىدهد. آيين كنفوسيوس بعد اخلاقى و شعائر گذار، آيين تائو نظام شناخت و برنامههاى جشنهاى ساليانه، و آيين بودا تقليل رنج، نجات اخروى و مراسم مردگان را پوشش مىدهند.
آنچه در حوزه موعودباورى در اعماق جامعه چين نفوذ دارد، دو آيين تائو و كنفوسيوس است؛ چه از نظر متون دينى، و چه از نظر تأثيرى كه متون و تعليمات اين دو آيين در مردم چين داشتهاند.
مباحث منجى موعود، هم در آيين كنفوسيوس و هم در متون آن آمده است. براى مثال مردى كه از طرف آسمان مأمور است، در دلهاى آدميان نفوذ مىكند و از آن رو در زمين صلح برقرار مىشود. كسى كه از طرف آسمان مأمور است در پيروى مقصد خود استوار مىماند و از آن رو كره زمين رو به كمال مىرود.۲