ما روبهرو میشوند و پرتوقع و پرخاشگر سخن میگويند. اگر ما مدارا نکنيم، ناراضی و ناراحت از کنار ما میروند و گاه ديگر باز نمیگردند.
افزون بر اين، خود ما نیز گاه به مصيبت دچار میشویم و محنتهای زندگی، روزها و هفتهها، ما را در چنبره میگيرد و رويه تلخ زندگی و روی ترش دنیا به سوی ما رخ مینماید. در این دو حالت اگر ما با هم همراهی نکنيم و درد همدیگر را نفهميم و به نرمی و نيکی سخن نگوييم، حتی اگر پيغمبر خدا باشيم، اطرافیانمان از گردمان پراکنده خواهند شد. اگر درشتخو و درشتگو و بدخو و سنگدل باشيم، نه تنها کسی را گرد خود جمع نمیکنيم، بلکه همه را از خود فراری میدهيم.
آيه شريفه فوق، با اشاره به نرمی و مدارای پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله، آن را برخاسته از رحمت بیکران الهی دانسته است؛ رحمتی که اگر به کسی روی بياورد، اخلاقش را نيکو و دلش را نرم میکند و همه را، از عرب جاهلیِ خشن تا عالم يهودی و مسيحی و ايرانی و رومی، به سان پروانههای گرداگرد شمع، گرد او جمع میکند.
همراهی و سازگاری، در زندگی ما نيز اثر دارد. ما در رابطه اجتماعی در پی چه هستيم؟ آيا جز اين است که میخواهيم به نيازهای خود و ديگران رسيدگی کنيم؟ آيا جز اين است که میخواهيم به احتياجات مادی و نيازهای عاطفی پاسخگو باشيم؟ امام صادق علیه السلام راه را نشان میدهد و میفرمايد: «من کان رفيقا فی امره، نال ما يريد من الناس؛ هر کس در کارهايش، ملايمت و نرمی داشته باشد، به آنچه از مردم میخواهد، میرسد».۱