169
روابط اجتماعی از نگاه قرآن

نکته

فرمان‌برداری و اطاعت‌پذیری از افرادی همچون خردمندان، دانشمندان، آنان که به تقوا فرمان می‏دهند و دیگر هدايتگران نیز صورت گرفته است و آيات شريفه قرآن، و نیز روايات متعددی که از زبان مبارک امام علی علیه السلام نقل شده است، بر این مطلب دلالت دارند. برای نمونه، در سوره زخرف می‏خوانيم هنگامی که عيسی علیه السلام دلايل و برهان‏های آشکار آورد، گفت: (قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ وَ لِاُبَيِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذي تَخْتَلِفُونَ فيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أطيعُون)۱«من برای شما حكمت (احكام شريعت و علوم عقلی) آوردم [و آمدم] تا بيان كنم برای شما برخی از آنچه را كه در آن اختلاف می‏كنيد؛ پس، از خدا پروا كنيد و از من فرمان بريد».

از سوی ديگر، می‏دانيم که حکمت، نصيب و بهره عاقلان است و عاقل، از ديدگاه روايات و آيات، کسی است که زمام امور خود را به دست دارد و می‏تواند خويشتن را در تندبادهای هوا و هوس و مصيبت‏های طوفانی، خوب و استوار نگاه دارد۲ و در نقطه مقابل، جاهل با سبکسری و کم‏خردی، زود برانگيخته می‏شود و بی‏مهار و بدون کنترل، واکنش نشان می‏دهد. بر اين اساس، حکيم و عاقل، در خارج يک مصداق دارند و هر کس که بتواند خويشتن را کنترل و هدايت کند، بی‏ترديد می‏تواند ديگران را نيز کنترل کند و ازاين‌رو پيروی از او پيروی از حکمت و خرد است؛ همان سخن و پیامی که حضرت عيسی علیه السلام آورد و براساس آن ديگران را به اطاعت از خود فرا خواند. با اين سخن، پذيرش روايت غرر الحکم (ح۲۲۶۳) از زبان امام علی علیه السلام که فرمود: «أطع

1.. زخرف: ۶۳.

2.. ر. ك: ميزان الحكمة، ج۷، ص۳۳۳۲، باب ۳۴۳۱: «من ينبغی طاعتهم».


روابط اجتماعی از نگاه قرآن
168

نداشتن به کسی که هدایتش را به گونه‌ای مستقیم از خداوند می‌گیرد، به چه
کسی بپیوندیم و با که دست بیعت دهیم؟ روشن است که در غیاب چنین کسانی، پیشوایی و حق اطاعت از آنِ کسی است که حداقل هدايت‌يافته باشد
و بتواند تا اندازه‌ای ما را به راه اصلی سعادت نزديک گرداند. در موقعيت اضطرار، غيبت امام و دسترسی نداشتن به رهبر اصلی، فقط به مقداری که انتظام امور جامعه و دين و دنيا به آن وابسته است، عقل و شرع به ما اجازه پيروی از کسانی می‌دهند که از هدایت مستقیم الهی محروم‌اند، اما از هدایت غیرمستقیم او برخوردارند. گفتنی است پیروی ما نيز بايد در چهارچوب پيروی از رهبران اصلی و حقیقی، یعنی معصومان متصل به خدا باشد؛ يعنی رهبری که از جانب امامان: برای روزگار غيبت، دست‌کم به طور عمومی و کلی و با صفات و شايستگی و نه نام بردن شخصی ـ آن‌گونه که درباره امامان معصوم: رخ داده است ـ نصب و برای رهبری موقت جامعه تعيين شده است. پيروی از چنین کسی، به گونه‏ای پيروی از معصوم علیه السلام است؛ زیرا به گونه‏ای نماينده هادی اصلی جامعه و امام زمان علیه السلام است و ازاين‌رو تا هر جا که فرمان او، از دلِ دين برآمده باشد و فرمان حجّت غائب را ندا دهد، وجوب پيروی و تبعيت دارد و عقد اجتماعی اطاعت با او بسته می‏شود. حاصل آنکه اطاعت مطلق و پيروی عام از کسی جز معصوم مجاز نيست و گسترش به پيروی از ديگران، فقط در طول پيروی از آن‌ها و به مقدار مطابقت با حجّت الهی تحقق می‌یابد؛ زيرا در روز قيامت، هر امتی با پيشوای خود محشور می‏شوند و فقط کسانی سربلند و رستگار بيرون خواهند آمد که راه حق و پيشوای برحق را برگزيده و به فرمان او سر نهاده باشند. اينان نامه اعمالشان به دست راستشان داده می‏شود و ذرّه‏ای از آن کاسته نخواهد شد.۱

1.. ر. ك: اسرا: ۷۱.

  • نام منبع :
    روابط اجتماعی از نگاه قرآن
    سایر پدیدآورندگان :
    عبدالهادي مسعودي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 19243
صفحه از 228
پرینت  ارسال به