نکته
فرمانبرداری و اطاعتپذیری از افرادی همچون خردمندان، دانشمندان، آنان که به تقوا فرمان میدهند و دیگر هدايتگران نیز صورت گرفته است و آيات شريفه قرآن، و نیز روايات متعددی که از زبان مبارک امام علی علیه السلام نقل شده است، بر این مطلب دلالت دارند. برای نمونه، در سوره زخرف میخوانيم هنگامی که عيسی علیه السلام دلايل و برهانهای آشکار آورد، گفت: (قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ وَ لِاُبَيِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذي تَخْتَلِفُونَ فيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أطيعُون)۱«من برای شما حكمت (احكام شريعت و علوم عقلی) آوردم [و آمدم] تا بيان كنم برای شما برخی از آنچه را كه در آن اختلاف میكنيد؛ پس، از خدا پروا كنيد و از من فرمان بريد».
از سوی ديگر، میدانيم که حکمت، نصيب و بهره عاقلان است و عاقل، از ديدگاه روايات و آيات، کسی است که زمام امور خود را به دست دارد و میتواند خويشتن را در تندبادهای هوا و هوس و مصيبتهای طوفانی، خوب و استوار نگاه دارد۲ و در نقطه مقابل، جاهل با سبکسری و کمخردی، زود برانگيخته میشود و بیمهار و بدون کنترل، واکنش نشان میدهد. بر اين اساس، حکيم و عاقل، در خارج يک مصداق دارند و هر کس که بتواند خويشتن را کنترل و هدايت کند، بیترديد میتواند ديگران را نيز کنترل کند و ازاينرو پيروی از او پيروی از حکمت و خرد است؛ همان سخن و پیامی که حضرت عيسی علیه السلام آورد و براساس آن ديگران را به اطاعت از خود فرا خواند. با اين سخن، پذيرش روايت غرر الحکم (ح۲۲۶۳) از زبان امام علی علیه السلام که فرمود: «أطع