75
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

هر حال، چه مقصود اصلی تدیّن باشد و چه شناخت عقلی، طرف دیگر نیز خود به خود می‏آید.

برای تبیین فرق میان این دو دیدگاه، می‏توان از بحث «متولّد» در علم کلام استفاده کرد. در مباحث کلامی، افعال از یک لحاظ به دو قسمت تقسیم می‏شود: فعل مباشر و فعل متولّد. فعل مباشر، فعلی است که ابتدائاً با قدرت و اختیار انسان حادث می‏شود و فعل متولّد، فعلی است که قهراً و بدون اختیار، از فعل دیگر پدید می‏آید. اکثر دانشمندان کلام معتقدند که فعل متولّد چون مورد مدح و ذم قرار می‏گیرد و متولّد از فعل اختیاری انسان است، منسوب به انسان خواهد بود.۱ مثلاً شخصی می‏تواند چیزی را در آتش بیندازد. این، عمل او به شمار می‌آید و اختیاری است؛ ولی پس از افتادن در آتش، عمل سوختن فعل غیر اختیاری و متولّد از فعل قبلی است.

اگر شناخت را مقصود اصلی بدانیم و اعتقاد را نتیجه قهری آن، در این صورت، «شناخت» فعل مباشر خواهد بود و «اعتقاد و تدیّن» فعل متولّد. ولی اگر تدیّن نیز مانند شناخت، اختیاری باشد و آن را مقصود اصلی در عقاید بدانیم، در این صورت، هردو فعل مباشر خواهند بود؛ هرچند شناخت، مقدّمه و اعتقاد ذی المقدّمه خواهد بود، مانند وضو و نماز. در مباحث اصول فقه نیز در تبیین رابطه میان مقدّمه و ذی المقدّمه، بر اختیاری بودن (تولیدی نبودن) پافشاری شده است.

البتّه در عرض این دو دیدگاه، می‏توان به دیدگاه دیگری نیز اشاره نمود که از جهت مبنا، کاملاً متغایر با این دو دیدگاه است. اختیاری بودن شناخت، مشترک میان این دو دیدگاه است و اختیاری بودن یا نبودن تدیّن، مورد اختلاف میان آن‌ها است؛ ولی مطابق دیدگاه سوم ـ که دیدگاه فلسفی است ـ شناخت و تدیّن، هر دو، از امور قهری و غیر اختیاری‌اند. بر اساس برخی

1.. ر.ک : علامه حلّى، کشف المراد: ص۳۱۳ ـ ۳۱۵.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
74

واجبات اعتقادی است. در واجبات اعتقادی، چه چیزی مقصود اصلی و نهایی است؟ آیا معرفت و شناخت امور اعتقادی، مقصود اصلی است و یا تدیّن و اعتقاد داشتن به آن‌ها؟

با این‌که بحث حاضر اهمّیت فراوانی دارد، متکلّمان در کتب کلامی به این بحث نپرداخته‏اند و صرفاً در کتب متأخّر اصولی، آن هم بسیار مختصر و مجمل به آن اشاره شده است. بر این پایه، جا دارد عنوان جدیدی در مباحث کلامی شکل بگیرد و عهده‌دار بحث از مقصود اصلی در اعتقادات شود.

از جمله ثمرات این بحث، می‏توان به تأثیرگذاری آن در حجّیت ظنون اعتقادی اشاره نمود. یکی از مباحث مهم در اعتقادات، امکان تعبّد به ظنون اعتقادی است. بسیاری از متفکّران اسلامی معتقدند ظنون اعتقادی حجّیت ندارند؛ زیرا اثر عملی بر آن‌ها مترتّب نیست.۱ این دیدگاه زمانی استوار و مستحکم خواهد ماند که هدف اصلی در اعتقادات را «شناخت» بدانیم؛ ولی اگر هدف اصلی در اعتقادات را «تدیّن‌ورزی» بدانیم که خود یک فعل شمرده می‌شود، در این صورت می‏توان برای تعبّد به ظنون اعتقادی نیز همانند ظنون فقهی، اثر عملی در نظر گرفت و به تبع، ظنون اعتقادی را نیز از حجّیت لازم برخوردار دانست.۲

در تعیین مقصود اصلی و نهایی از واجبات اعتقادی، دو دیدگاه معروف وجود دارد: وجوب معرفت و شناخت عقلی، وجوب تدیّن و اعتقادورزی. هر دو دیدگاه معترف‌اند که شناخت بدون تدیّن، تأمین کننده هدف از وجوب اعتقادی نیست، و در مقابل، تدیّن بدون شناخت نیز معنا ندارد. با این نکته ممکن است این سؤال به ذهن برسد که بحث حاضر ثمره خاصّی ندارد. به

1.. عراقى، نهاية الأفکار: ج۳ ص۹۴؛ طباطبایی، الميزان فى تفسير القرآن: ج۱۰ ص۳۵۱؛ سند، الإمامة الإلهیة: ج۱ ص۲۷ ـ ۲۹؛ عزیزان، «بررسی حجّیت روایات آحاد در مسائل اعتقادی».

2.. برنجکار، روش‌شناسی علم کلام: ص۷۷ ـ ۷۸.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 26579
صفحه از 435
پرینت  ارسال به