45
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

معرفت، معرفت دینی و اعتقادی، تصوّر درستی داشته باشد.

بر پایه منابع معرفت‌شناسی اسلامی، معرفت از معنای عامّی برخوردار است و به معنای مطلق فهم به کار می‌رود؛ چه این فهم در قالب تصوّر باشد و چه تصدیق، چه استدلالی باشد و چه تقلیدی، چه قابل زوال باشد و چه غیر قابل زوال، چه یقینی باشد و چه ظنّی. معرفت دینی به معنای هر نوع شناختِ برآمده از منابع عقلی، نقلی، فطری، شهودی و تجربی است که به یکی از موضوعات فقهی، اخلاقی، اعتقادی یا حقوقی تعلّق گرفته باشد. معرفت اعتقادی نیز به هر نوع شناختی اطلاق می‏شود که از منابع مختلف عقل و وحی یا فطرت به دست آمده باشد و مربوط به اموری باشد که مقصود اصلی از آن‌ها عمل خارج نیست؛ بلکه هدف اصلی، دل سپردن به آن‌ها است.

گفتار دوم: مؤلّفه‏های معرفت نقلی اعتقادی

در هر معرفت گزاره‏ای، سه رابطه بايد تبيين شود: رابطه فاعل شناسا با گزاره، رابطه گزاره با محکیّ خود (واقع)، رابطه فاعل شناسا با محکیّ گزاره (واقع). می‏توان رابطه فاعل شناسا با گزاره را «نقش باور در معرفت» و رابطه گزاره با محکی را «جهت صدق» و رابطه فاعل شناسا با محکیّ گزاره را نيز «توجيه» نام‌ نهاد. صرفاً زمانی می‏توان ادّعا نمود گزاره اعتقادی، معرفتی برای ما تولید کرده است که هیچ یک از جهات مذکور، با مشکل رو به رو نشود و الا با رخ دادن خلل در مؤلّفه باور یا صدق و یا توجیه، عملیات ایجاد معرفت با نقصان و مشکل همراه می‏شود. در این بخش از کتاب، مؤلّفه‏های معرفت نقلی تبیین خواهد شد؛ هرچند همان‌طور که در جای خود خواهد آمد، هدف اصلی ارائه راهکار در مؤلّفه توجیه است.

۱. مؤلّفه باور

در فرهنگ‌نامه‌ها، باور به قبول سخن، اعتقاد، تصديق و پذيرش سخن معنا شده


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
44

دینی باشد؛ هرچند منبع و یا ابزار دست‌یابی به آن، عقل یا تجربه و یا شهود باشد. مطابق این معنا، معرفت هنگامی صفت دینی را به خود می‏گیرد که متعلّق آن، یکی از مسائل مربوط به دین، یعنی اعتقادات، اخلاق، فقه و حقوق و پاره‌ای از مسائل طبیعی و تاریخی باشد.۱

معرفت اعتقادی

معرفت اعتقادی، به هر نوع دانشی گفته می‏شود که به یکی از اصول دین (توحید، عدل، نبوّت، امامت و معاد) تعلّق گرفته باشد. پس می‏توان انتظار داشت که معرفت اعتقادی، مختص به معرفتِ گزاره‏ای نباشد، بلکه افزون بر آن، معرفت شهودی و عقلی و فطری را نیز در بر گیرد.

معرفتی که به یکی از موضوعات اعتقادی تعلّق گرفته باشد، ممکن است معرفت قلبی یا عقلی و یا نقلی باشد. برای معرفت قلبی می‏توان به معرفتی اشاره نمود که خداوند متعال از خود در قلب و فطرت انسان عطا می‏کند. معرفت عقلی را نیز می‌توان ناظر به معرفتِ برآمده از استدلال و تفکّر دانست؛ مثل معرفت به خداوند و نبوّت که با توجّه به منبع عقل به دست آمده باشد. معرفت نقلی نیز شامل معرفت‏های برآمده از وحی است؛ مانند بسیاری از مباحث امامت و معاد و برخی از خصوصیات توحید و نبوّت.

نتیجه نهایی

در پژوهش‏های اعتقادی، قبل از مراجعه به منابع معرفت، ابتدا باید از معرفت‌بخش بودن آن‌ها اطمینان حاصل شود؛ چرا که رجوع به منابع غیر معرفت‌بخش لغو و عبث خواهد بود. کسب اطمینان از معرفت‌بخش بودن منابع، به طور طبیعی وابسته به برخی مبانی تصوّری و تصدیقی است. متکلّم زمانی می‏تواند از معرفت‌بخش بودن منابع معرفت دینی سخن بگوید که از

1.. حسین‌زاده، معرفت‌شناسی دینی (۱) معرفت لازم و کافی در دین: ص۲۶ ـ ۳۰.

تعداد بازدید : 25601
صفحه از 435
پرینت  ارسال به