این بزرگان در مقام تعریف معنای عرفی اعتقاد بر آمدهاند؛ چنانکه عبارت فیّاض لاهیجی نیز بدان تصریح دارد:
۰.الاعتقاد و هو فى اللغة «العقد على الشیء بالقلب» و فى العرف «التصدیق الجازم» و فى الشرع «الحکم الشرعى الغیر المتعلّق بالعمل» کما عرفت فى المقدّمة، و هو المراد هیهنا.۱
۰.واژه اعتقاد در لغت، به معنای دل سپردن به چیزی است و در معنای عرفی خود، به معنای تصدیق جازم است و در اصطلاح شرعی آن، به معنای حکم شرعی است که به عمل تعلّق نگرفته است. در این جا (مسائل کلامی)، اعتقاد به همین معنای شرعی آن مقصود است.
همان گونه که در متن تصریح شده است، برای اعتقاد سه معنا و اصطلاح وجود دارد: معنای لغوی، عرفی و شرعی.
مقصود از اعتقاد در نوشتار حاضر، همین معنای شرعی دینی است؛ یعنی احکامی که اوّلاً و بالذّات به عمل خارجی تعلّق نگرفته و به عمل قلبی مربوط است. متعلّق این اعتقادات نیز امور پنجگانه اصول دین،۲ شامل توحید، عدل، نبوّت، معاد و امامت است.
معرفت دینی
ترکیب دو واژه «معرفت» و «دین» نیز مانند خود این واژهها مصدر است، تعریفهای متفاوت و مختلفی دارد. از همین رو، «معرفت دینی» با نگاههای مختلف به صورتهای گوناگون تعریف شده است. از جمله:
الف) تعریف به روش: بنا بر این رویکرد، معرفت دینی عبارت است از: