بپذیریم، باید به قول اهل تناسخ تن بدهیم. اگر روح در عالم ذرّ به بدنی تعلّق بگیرد و همین روح در دنیا به بدن دنیوی تعلّق بگیرد و در آن حلول کند و زندگی دیگری را پی بگیرد، همان قول اهل تناسخ رخ میدهد که قائلاند ارواح در این دنیا به ابدان مختلف تعلّق میگیرد.۱
پاسخ: ملاصدرا در مفاتیح الغیب، پاسخی به این اشکال داده که تقریر آن چنین است:
برای تناسخ سه معنا و سه حالت میتوان تصوّر نمود:
الف ـ اینکه نفس از یک بدن به بدن مباین و مغایر با بدن اوّل انتقال یابد و این انتقال در یک عالم و نشئه صورت گیرد. مثل اینکه حیوانی در دنیا بمیرد و روح او به بدن یک حیوان یا موجود دیگری در همین دنیا منتقل شود؛ فرقی هم ندارد که موجود دوم اشرف از موجود اوّل باشد یا همرتبه و یا پستتر از آن.
ب ـ اینکه نفس از بدنی به بدن دیگر منتقل شود، ولی بدن دوم با بدن اوّل از جهت نشئه وجودی فرق دارند؛ یکی بدن دنیوی است و دیگری اخروی.
ج ـ اینکه مسخ صورت بگیرد و بدنی که نفس به آن تعلّق گرفته بود، به بدن دیگری تبدیل شود.
از میان سه قسم مذکور، قسم دوم و سوم، امکان ثبوتی دارد و مستلزم هیچ محالی نیست و از جهت نصوص و ادلّه دینی، دلیل بر وقوع آن نیز داریم. بله، قسم اوّل با ارائه ادلّه و براهین متقن، ممتنع است.۲
معنای اوّل در باب تناسخ، رواج بیشتری دارد و بیشترِ ادلّهای که در امکان یا ردّ تناسخ ارائه شده و یا از بطلان تناسخ سخن به میان آورده است، غالباً به همین معنا اشاره دارند و نه دو معنای دیگر. با توجّه به این نکته باید گفت: التزام