381
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

فراموشانده است. با این پاسخ، در واقع به همان اشکال تن داده شده است و صرفاً با خواست خداوند به چنین کاری، وقوع آن را بی‌اشکال شمرده است.

گاه نیز به سبک جدلی جواب داده‏اند که: آیا نمی‏بینید که معتزله در توجیه برخی مسائل، به قاعده لطف استناد می‌کنند؟ مثلاً درباره به سخن در آمدن اعضا و جوارح، چنین استدلال می‏کنند که شاید شنیدن صدای این اعضا، برای برخی لطف باشد؟ پس ما نیز می‏گوییم: شاید چنین پیمان گرفتنی، برای ملائکه لطف باشد تا در سایه آن بتوانند افراد سعادت‌مند و شقاوت‌مند را تشخیص دهند.۱

چنان که پیدا است، این پاسخ‌ها سست‌اند. به نظر ما برای حلّ مسئله مذکور، باید به چند امر توجّه داشت: اوّلاً، وجود چنین معرفتی، حکمت‏های خاصّ خود را دارد؛ مثل این‌که اگر چنین امری حاصل نمی‏شد، هیچ کس نمی‏توانست خدای خود را بشناسد.۲ پس وجود معرفت قلبی فطری در عالم ذرّ، باعث می‏شود انسان در دنیا بتواند خدای خود را بشناسد و موحّد زندگی کند. ثانیاً، اگر میثاقی در عالم ذرّ بسته می‏شد و در دنیا به کلّی فراموشانده می‏شد، شاید نقض غرض رخ می‏داد؛ ولی اگر میثاق در عالم ذرّ صورت بگیرد و با ورود به دنیا فراموشانده شود و سپس با فرستادن انبیا و رسولان و یا پدید آوردن موقعیت‏های خطر و التجاء چنین معرفتی به یاد آورده شود، چگونه نقض غرض خواهد بود؟

اشکال سوم: چگونه ممکن است که امری همگانی اتّفاق افتاده باشد و اتّفاقاً همه آن را فراموش کرده باشند؟ اگر میثاق در عالم ذرّ صورت گرفته و همه نیز بدان اقرار کرده باشند، حدّاقل باید برخی از مردم آن را به یاد بیاورند؛

1.. فخر رازی، تفسير مفاتيح الغيب: ج۱۵ ص۴۰۱.

2.. برقى، المحاسن: ج۱ ص۲۴۱؛ شیخ صدوق، علل الشرائع: ج۱ ص۱۱۸؛ حلّى، حسن بن سليمان، مختصر البصائر: ص۴۰۰.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
380

اشکال دوم: پذیرش معرفت فطریِ قلبی که در عوالم پیشین رخ داده باشد، با این چالش عمده رو به رو است که این وجودات ذرّی، به هنگام پیمان سپردن، یا عاقل بوده‌اند و یا غیر عاقل. پیمان گرفتن از وجود غیر عاقل که معقول نیست، پس باید اقرار نمود که این وجودات به هنگام میثاق سپردن، عاقل بوده‌اند. در این صورت، چه معنا دارد که پیمان مذکور فراموشانده شود؟! مگر غیر از این است که هدف از اخذ پیمان، قرار دادن تکلیف بر عهده افراد است، بدون این‌که آن را فراموش کنند؟ پس فراموشاندن میثاقِ توجیه‌گر تکلیف، چه معنایی دارد؟ در واقع، اخذ پیمان و فراموشاندن آن، «عملیات خود متناقض» است.۱

این اشکال را به وجه دیگری نیز می‏توان تقریر نمود: فایده اخذ میثاق چیست؟ این هدف برای چه عالمی طرّاحی شده است؟ آیا مقصود از اخذ میثاق، حجّیت آن در عالم ذرّ است و یا مقصود این است که پیمان مذکور حجّت در دنیا باشد؟ قطعاً مطابق آیه هدف از پیمان، حجّیت آن در دنیا است؛ در حالی که با فراموش کردن آن در دنیا، نقض غرض رخ می‏دهد.۲

پاسخ: در پاسخ به این اشکال، مطالب متعدّدی گفته شده است که شاید برخی از آن‌ها به قدری سست باشد که توان حلّ مشکل را نداشته باشد. مثلاً در برخی از کتب در مقام جواب چنین آمده است که: خداوند هر آنچه را بخواهد، انجام می‏دهد.۳ در واقع، این عبارت می‏فهماند که خداوند چنین خواسته است که هم پیمان بگیرد و این پیمان برای دنیا باشد و هم آن را

1.. سیّد مرتضى‏، أمالی المرتضى: ج۱ ص۲۸؛ طباطبایی، الميزان فى تفسير القرآن: ج۸ ص۳۱۱؛ مرکز مصطفى، ‏العقائد الإسلامية: ج۱ ص۴۷.

2.. فخر رازی، تفسير مفاتيح الغيب: ج۱۵ ص۴۰۱؛ افضلی، «پاسخ به اشکالات کلامی و فلسفی دربارۀ عالم ذرّ».

3.. فخر رازی، تفسير مفاتيح الغيب: ج۱۵ ص۴۰۱.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32144
صفحه از 435
پرینت  ارسال به