373
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

کیسه جواهرى داشته باشى و کسى به تو بگوید: در این کیسه اشرفى هست، و تو بگویى نیست، او به تو بگوید: اشرفى را براى من تعریف کن، و تو اوصاف آن را ندانى، آیا تو می‌توانى ندانسته، بگویى: اشرفى در کیسه نیست؟». گفت: «نه». امام فرمود: «جهانِ هستى که درازا و پهنایش از کیسه جواهر بزرگ‌تر است. شاید در این جهان مصنوعى باشد؛ چراکه تو صفت مصنوع را از غیر مصنوع تشخیص نمی‌دهى!». عبد الکریم در ماند.۱

در این روایت به وضوح، فردِ منکرِ خدا به جایی رسانده می‏شود که در درون خود می‏یابد که انکار وی، پایه و اساس ندارد و گاه به همین امر نیز اقرار می‏شود؛ ولی شاید تعصّب مانع از اسلام آوردن او می‏شود.

در پاره‏ای مواقع، با تذکّر به آیات آفاقی نیز می‏توان به این هدف دست یافت. انسان با مشاهده موجودات عالم و تفکّر درباره آن‌ها، می‏یابد که این جهان از چنان نظمی برخوردار است و چنان عظمتی بر آن حاکم است که باید سازنده‏ای داشته باشد و محال است چنین وجودی، بدون به وجودآورنده‏ای تحقّق یافته باشد. به همین جهت، سیر آفاقی یکی از راه‌های اثبات خداشناسی شمرده شده است.۲

لازم به یادآوری است که انبیا و اولیا در استفاده از آیات آفاقی برای تذکّر به معرفت فطری، گاه موانع ذهنی را برطرف می‏کنند و فرد از جهت ذهنی، تصدیق به وجود خدا می‏نماید که این بحث همان اثاره عقول است و می‏تواند مقدّمه‏ای برای تذکّر باشد، ولی عین تذکّر نیست. گاهی نیز انبیا و اولیا با تمسّک به آیات آفاقی و انفسی و دستور به تفکّر در آن‌ها، موانع غفلت را برطرف می‏نمایند و فرد را به یافته قلبی خود ارجاع می‏دهند؛ زیرا مطابق ادلّه

1.. کلينى، الکافی: ج۱ ص۷۵ ـ ۷۶.

2.. برنجکار، معرفت فطری خدا: ص۱۹ ـ ۲۳.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
372

مطالبى را که در میان داشتیم، دنبال کنى؟». گفت: «همین را خواستم، اى پسر پیغمبر!». امام به او فرمود: «تعجّب است از این‌که تو خدا را منکر باشى و به این‌که من پسر رسول خدایم، گواهى دهى!». گفت: «عادت، مرا به این جمله وادار می‌کند». امام فرمود: «پس چرا سخن نمی‌گویى؟». عرض کرد: «از جلال و هیبت شما است که در برابرتان زبانم به سخن نمی‌آید. من دانشمندان را دیده‌ام و با متکلّمان مباحثه کرده‏ام، ولى مانند هیبتى که از شما به من دست داد، هرگز برای من روى نداده است». امام فرمود: «چنین باشد؛ ولى من درِ پرسش را به رویت باز می‌کنم».

سپس به او توجّه کرد و فرمود: «تو مصنوعى یا غیر مصنوع (ساخته‏شده‌اى یا نساخته و خودرو پیدا شده‏اى)؟». عبدالکریم بن ابى العوجاء گفت: «ساخته نشده‏ام». امام فرمود: «براى من بیان کن که اگر ساخته شده بودى، چگونه می‌بودى؟». عبدالکریم مدّتى دراز سر به گریبان برده، پاسخ نمی‌داد و با چوبى که در مقابلش بود، ور می‌رفت و می‌گفت: «دراز، پهن، گود، کوتاه، متحرّک، ساکن؛ همه این‌ها صفت مخلوق است». امام فرمود: «اگر براى مصنوع صفتى جز این‌ها نمی‌دانى، باید خودت را هم مصنوع بدانى؛ زیرا، در خود از این امور حادث شده مى‏یابى». عبدالکریم گفت: «از من چیزى پرسیدى که هیچ کس پیش از تو نپرسیده و کسى بعد از تو هم نخواهد پرسید». امام فرمود: «فرضاً بدانى در گذشته از تو نپرسیده‏اند، از کجا می‌دانى که در آینده نمی‌پرسند؟ علاوه بر این‌که با این سخن، گفتار خود را نقض کردى؛ زیرا تو معتقدى که همه چیز از روز اوّل مساوى و برابر است. پس چگونه چیزى را مقدّم و چیزى را مؤخّر می‌دارى؟ (یعنى تو که منکر صانع هستى، نسبت وجود و عدم را به اشیاء و حوادث، برابر می‌دانى و تقدّم و تأخّرى قائل نیستى. پس چگونه در کلامت گذشته و آینده آوردى؟). اى عبدالکریم! توضیح بیش‌ترى برایت دهم: بگو بدانم اگر تو

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 25205
صفحه از 435
پرینت  ارسال به