ادبیات و شیوه بیان متناسب انتخاب کرده است. متون وحیانی در مواجهه با افراد منکر خداوند، ابتدا سعی نمودهاند آنها را از حالت انکار بیرون آورند و به مقام احتمال برسانند. بدین معنا که اگر مخاطبی منکر وجود خدا و غافل از معرفت به خداوند است، با وجود حالت انکار و غفلت نمیتوان او را به معرفت اﷲ متذکّر نمود؛ بلکه باید ابتدا حالت انکار را از وی زدود. برای زدودن این حالت، باید وی را از جزمِ به نبودن خدا، به احتمال وجود خدایی برای جهان رساند.۱
برای خارج ساختن فرد منکر از حالت انکار و رساندن وی به حالت احتمال، باید عجز وی نسبت به رسیدن به حقایق اشیای موجود در عالم و معرفت ارتباط میان اجزای عالم و احاطه به خاصیتهای اشیاء را یادآور شد. سپس به او فهماند بشری که در درک این امور محسوس چنین در مانده است، چگونه میتواند خالق و صانع خود را انکار نماید؟۲
در منابع اسلامی برای ایجاد احتمال در ذهن فرد منکر، گاه به دلالت ذاتیِ موجودات بر مخلوقیت۳ اشاره کردهاند. در این منابع، بر تباین وجودی میان خالق و مخلوق تأکید شده است. انسان اگر به خود و محیط پیرامون خود توجّه نماید، مییابد که همه موجودات امکانی در تحقّق و هستی خود، محتاج به صانع و خالقی هستند که از صفت آنها ـ حدوث و خلق ـ مبرّا است. یکی از بهترین راهها برای تذکّر به معرفت اﷲ و وجود خداوند، بهرهگیری از همین وجدان عمومی است. همانگونه که در روایت زیر به وضوح چنین امری به تصویر کشیده شده است. راوى میگوید:
روز دیگر ابن ابى العوجاء بر گشت و در مجلس امام صادق علیه السلام خاموش نشست و دم نمیزد. امام فرمود: «گویا آمدهاى که بعضى از