حال، استقرار انسان در زمان و به عبارتی زمانمند بودنِ وی و گذشت تطوّرات مختلف بر زندگی وی، او را از علم حضوریاش به خدا باز داشته است. به همین جهت، نیاز به تذکّر دارد.۱
در مقابل، بسیاری از صاحب نظران نیز از معنای ظاهریِ آیات و روایات دفاع کردهاند و به اشکالاتِ بیان شده، پاسخ دادهاند.۲ در نهایت، به نظر میرسد که معنای ظاهری آیات و روایات، قابل التزام است و تا زمانی که اشکال غیر قابل جواب وجود نداشته باشد، دلیلی برای رویگردانی از ظاهر متون و روی آوردن به بیان تمثیلی یا تأویل فلسفی عقلی وجود ندارد. علاوه بر اینکه هر یک از این دو رویکرد، خود مبتلا به اشکالات عدیدهای است که در این مقاله جای پرداختن به این نقض و ابرامها نیست.
ب ـ نقش تعلیمی
یکی از راههای شکوفایی فطرت، روی آوردن بندگان به عبادت و دعا است. عبادات و دعایی که انسان را به فطرت رهنمون میشود، باید مطابق با شریعت الهی باشد و گرنه، تلاش بیهودهای صورت گرفته و چه بسا خطراتی نیز داشته باشد. انبیا و ائمّه علیهم السلام با تبیین دین صحیح، به بندگان کمک میکنند تا در سایه عمل به آن بتوانند معرفتِ فراموش شده را به یاد بیاورند. پس یکی از روشهایی که میتوان معرفت فطریِ فراموش شده را به یاد انسانها آورد، ارائه دین و شریعت صحیح از جانب پیامبران است. شاهد بر این مطلب را میتوان روایت امام صادق علیه السلام دانست. وقتی از ایشان درباره آیه (فِطْرَةَ اﷲ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها)۳ سؤال میکنند که این فطرت چیست؟ حضرت میفرماید:
فطرت اسلام است که خدا مردم را ـ هنگامى که از آنها بر یگانهپرستى