365
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

وحیانی ـ مثل همان آیه میثاق و برخی روایات مرتبط با آن ـ به برخی از مفاد پیمان اشاره شده است. شناخت خداوند و اقرار به او، یکی از مهم‌ترین اجزای این عهد و پیمان است.

در اهمّیت یادآوریِ این اصل مهمّ اعتقادی، همین بس که در روایتی از امام صادق علیه السلام به شناخت خدا و توحید و تبعیت از او، به عنوان یکی از شروط رستگاری اشاره شده است.۱ در سایه اقرار به این اصل اساسی است که می‏توان به سعادت دست یافت. درست است که انسان معرفت فطری به خداوند دارد؛ ولی آن را فراموش کرده است و باید کسی آن را به یاد وی آورد تا بتواند دوباره به این اصل اساسی اقرار نماید و در سایه آن، به چنین سعادتی برسد. این مهم، بدون تذکّر انبیا امکان‌پذیر نیست و به همین جهت است که پیامبران نقش تذکّری هم دارند.

پیامبران در یادآوری مبحث توحید، روش‌های مختلفی را در پیش می‏گیرند. مثلاً انسان در لحظات فراوانی با خطر رو به رو می‌شود و در آن لحظه حسّاس، به یک قدرت فرا طبیعی پناه می‏برد که قلباً آن را حس می‏کند، ولی شاید خود هم نمی‌داند که این نیرویی که بدان پناه برده و قلباً آن را دریافته، همان خداوند است، خدایی که معرفت به وی، در نهاد انسان و در فطرت وی موجود است. معصومین علیهم السلام با به یادآوریِ برخی از موقعیت‏های حسّاس مثل گرفتاری در طوفان به هنگام مسافرت دریایی، به فرد متذکّر می‏شوند که او در این حالت خداوند را حس کرده است و شناختی دو باره از وی، در قلبش تجدید شده است. در واقع در این روش، به اصل وجود خداوند اشاره شده است، بدون آن‌که استدلالی صورت بگیرد.

همچنین با تبیین صفات خداوند نیز تذکّر به معرفت فطری صورت می‏گیرد؛ زیرا در عالم عهد که انسان به تعبیر روایات، «معاینةً» به خداوند

1.. شیخ صدوق، التوحيد: ص۲۰.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
364

می‌فرماید: (وقتی از آن‌ها پرسیده شود: «چه کسی آسمان و زمین را آفرید؟»، در جواب می‏گویند: خداوند).

تبیین نقش تذکّری وحی

وحی در تذکّر به معرفت فطری، از روش‏های گوناگونی استفاده می‏نماید. در ذیل به برخی از نمونه‏ها و‏ گونه‏های مختلف متون تذکّری اشاره خواهد شد.

الف ـ نقش تبیینی

مقصود از نقش تبیینی وحی، این است که معرفت فطری و خصوصیات و ویژگی‏های آن، توسّط متون وحیانی تبیین گردد. در متون مقدّس دینی، بر وجود معرفت فطری از خداوند تأکید فراوان شده است و آیات و روایات دال بر وجود فطرت در انسان  که قبلاً بیان شد  بهترین دلیل و مؤیّد بر این امر است. مطابق این نصوص، معرفت به خداوند، در فطرت و خلقت انسانی وجود دارد و انسان با این معرفت خلق شده و پا به عرصه دنیا گذاشته است.

مطابق برخی از این متون، انسان با خداوند پیمانی بسته و پذیرفته است که او پروردگارشان است؛ ولی بنا به دلایلی، در این دنیا آن را فراموش کرده است. بدیهی است که هیچ کس بدون آن‌که مفاد پیمان پذیرفته شده را به یاد داشته باشد، نمی‏تواند پای‌بند به آن باشد و به مفاد آن عمل نماید. بدین جهت است که خداوند متعال پیامبران و اولیائش را می‏فرستد که این پیمانِ فراموش‌شده را یادآوری کنند تا زمینه مناسب برای عمل بندگان به تعهّداتشان فراهم شود و در نتیجه، هر کس که تمایل راه‌یابی به سعادت را دارد، بتواند به مقصود برسد و اگر کسی مخالفت ورزید، هیچ عذری برای توجیه مخالفت خود نداشته باشد.

انبیا و اولیا برای تبیین معرفت فطری، گاهی به اصل وجود چنین عهدی میان خداوند و بندگانش می‏پردازند و آن را بیان می‏نمایند و در پاره‏ای مواقع، علاوه بر بیان اصل عهد و پیمان، مفاد آن را نیز بیان می‌کنند. در برخی از متون

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 25119
صفحه از 435
پرینت  ارسال به