ثانیاً، این آیات، تقلید کسانی نکوهش و نقد میکند که حتّی پس از آشکار شدن حق و روشن شدن بطلان تقلید، همچنان پایبند آن باشند. میتوان آیه زیر را نیز شاهد بر این مطالب دانست:
(قالَ أَوَ لَوْ جِئْتُکُمْ بِأَهْدى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آباءَکُمْ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُون).۱
[پیامبرشان در پاسخ] گفت: «آیا [راه پدرانتان را میپویید] حتّی اگر برای شما آیینی آورده باشم که از آنچه پدرانتان را بر آن یافتهاید، هدایتکنندهتر باشد؟!». گفتند: «ما به آنچه شما برای ابلاغ آن فرستاده شدهاید، کافریم».
این آیه بر این دلالت دارد که برخی، حتّی پس از آشکار شدن حق، نیز بر تقلید خود پای میفشارند.۲
میتوان روایت نقل شده از امام حسن عسکرى علیه السلام را نیز شاهدی بر عدم این تفصیل دانست. ایشان درباره آيه (وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْکِتابَ إِلا أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلا يَظُنُّونَ)۳ فرمود:
امّى، منسوب به مادر خویش است؛ يعنى همانطور که از شکم مادرش خارج شده، نه خواندن میداند و نه نوشتن. از کتاب نمىدانند، مراد کتابى است که از آسمان نازل شده نه کتاب دروغين، ولى بين آن دو را تمیز نمىدهند. (مگر آرزوهاى بيهوده)، يعنى جز همان که برايشان خوانده مىشود و گفته میشود: (اين، کتاب و کلام خدا است) و اگر خلاف آن خوانده شود، هيچ تشخيص نمىدهند. (و تنها گمانهایی در سر میپرورانند). يعنى تنها مطالبى که رؤسايشان بر گوششان از تکذيب محمّد صلی الله علیه و آله در نبوّت او و امامت على علیه السلام سرور عترت او