دست آمده نیز از بین برود. و اگر مقصود مطلق ثبوت باشد، این امر، هم در ضمن تقلیدِ منجر به علم و هم در تقلیدِ منتهی به اطمینان به دست میآید، همانگونه که از استدلال نیز به دست میآمد. پس نقض مذکور، منحصر در تقلید نیست و نمیتواند علّت ناکارآمدی آن تلقّی شود.۱
دسته سوم: در برخی از ادلّه نقلی، تقلید نکوهش شده است، مثل:
(ما يَعْبُدُونَ إِلاَّ کَما يَعْبُدُ آباؤُهُمْ مِنْ قَبْل).۲
عبادت نمیکنند مگر همانگونه که پدرانشان پیشتر عبادت میکردند.
(بَلْ قَالواْ إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وإنَّا عَلَی ءَثارِهِم مُّهتَدونَ).۳
[نه، آنان هیچ دلیلی ندارند] بلکه گفتند: «ما پدران خود را بر آیینی یافتیم و راه و رسم آنان را دنبال کردیم و ره یافتهایم».
طبق این ادلّه، تقلید مذموم است و در ماهیت تقلید نیز فرقی میان دین اسلام و غیر اسلام نیست تا گفته شود: در صورتی که تقلید در امور اعتقادی از سوی فرد یهودی یا مسیحی صورت بگیرد، مذموم و اگر از سوی فرد مسلمان صورت بگیرد، مقبول و ممدوح است.۴
نقد: ادلّه پیشگفته در مقام نکوهش مطلق تقلید نیستند؛ بلکه تقلید خاص را نشانه گرفتهاند. تقلید، گاه ریشه در امور تعصّبی دارد و تقلیدی کورکورانه است، همانند پیروی از پدران و اجداد بیآن که آنها به مسئله علم داشته باشند. چنین تقلیدی، نه موافق عقل است و نه موافق نقل. در این آیات، چنین تقلیدی نهی شده است؛ ولی تقلیدی که از تعصّبات تأثیر نپذیرفته باشد، بلکه عالم بودن مجتهد منشأ تقلید از وی باشد، مورد نهی آیات پیشگفته نیست.