در قبر، از مؤمن میپرسند: «پروردگارت کیست؟». میگوید: «الله». میپرسند: «دینت چیست؟». میگوید: «اسلام». میپرسند: «پیامبرت کیست؟». میگوید: «محمّد صلی الله علیه و آله». میپرسند: «امامت کیست؟». میگوید: «فلان کس [و نام ائمّه را میبرد]». میپرسند: «چگونه به این مطالب پی بردی؟». میگوید: «چیزی است که خداوند مرا بدان هدایت کرده و مرا بر آن استوار داشته است». پس به او میگویند: «چونان تازه داماد [آرام] بخواب، خوابی که آشفتگی در آن نباشد». سپس دریچهای به سوی بهشت برای او گشوده میشود که از آن، نسیم و بوی بهشتی وارد قبرش میشود. پس دست به دعا بر میدارد که: «خدایا! قیامت [یا قیام حجّت موعود] را زودتر بر پا کن تا من به سوی خانواده و داراییام باز گردم».
امّا از کافر میپرسند: «پروردگارت کیست؟». میگوید: «الله». میپرسند: «پیامبرت کیست؟». میگوید: «محمّد [صلی الله علیه و آله]». میپرسند: «دینت چیست؟». میگوید: «اسلام». میپرسند: «اینها را از کجا دانستی؟». میگوید: «شنیدم که مردم چنین میگویند، من نیز همان را گفتم». پس او را با تازیانه میزنند.
مطابق این روایت، وقتی از کافر درباره خدا و پیامبر و دین سؤال میکنند که این امور را از کجا دانستی؟ در جواب میگوید: «مردم چنین میگفتند من نیز همان را گفتم» و بعد از این پاسخ، عذاب میشود. این امر نشان میدهد که تقلید در امور اعتقادی، مقبول نیست و عذابآور است، هرچند متعلّق این اعتقاد، حق باشد. پس باید به دنبال علم رفت.۱
همچنین آیاتی مثل آیه (فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ)۲ که پیامبر را مورد خطاب قرار داده، به ایشان دستور میدهند که در مورد توحید، علم داشته باشد. همین