307
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

بدان ملتزم گشت.۱

افزون بر این همه، چنین استدلالی خروج از بحث است. بحث در صحّت یا عدم صحّت اعتقادورزی به علمِ برآمده از تقلید به شرط دوام آن اعتقاد و علم است، نه تقلید مطلق.۲

دلیل چهارم: نصوص دینی حاکی از لزوم علم است. وقتی به نصوص دینی مراجعه می‌کنیم، شواهد مختلفی می‌یابیم که تقلید را حرام می‏داند. این ادلّه نقلی، به ‏گونه‏های مختلفی هستند که در دسته‏بندی ذیل از هر‏گونه، نمونه‏ای ذکر خواهد شد:

دسته اوّل: ادلّه نقلی‏ای وجود دارد که در اعتقادات، «علم» را لازم می‏داند، مثل این حدیث:

يُقَالُ لِلْمُؤْمِنِ فِی قَبْرِهِ: «مَنْ رَبُّکَ؟». قَالَ: فَيَقُولُ: «اللَّهُ». فَيُقَالُ لَهُ: «مَا دِينُکَ؟». فَيَقُولُ: «الْإِسْلَامُ». فَيُقَالُ لَهُ: «مَنْ نَبِيُّکَ؟». فَيَقُولُ: «مُحَمَّدٌ». فَيُقَالُ: «مَنْ إِمَامُکَ؟». فَيَقُولُ: «فُلَانٌ». فَيُقَالُ: «کَيْفَ عَلِمْتَ بِذَلِکَ؟». فَيَقُولُ: «أَمْرٌ هَدَانِی اﷲ لَهُ وَ ثَبَّتَنِی عَلَيْهِ». فَيُقَالُ لَهُ: «نَمْ نَوْمَةً لَا حُلُمَ فِيهَا، نَوْمَةَ الْعَرُوسِ». ثُمَّ يُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَى الْجَنَّةِ فَيَدْخُلُ عَلَيْهِ مِنْ رَوْحِهَا وَ رَيْحَانِهَا. فَيَقُولُ: «يَا رَبِّ عَجِّلْ قِيَامَ السَّاعَةِ لَعَلِّی أَرْجِعُ إِلَى أَهْلِی وَ مَالِی».

وَ يُقَالُ لِلْکَافِرِ: «مَنْ رَبُّکَ؟». فَيَقُولُ: «اللَّهُ». فَيُقَالُ: «مَنْ نَبِيُّکَ؟». فَيَقُولُ: «مُحَمَّدٌ». فَيُقَالُ: «مَا دِينُکَ؟».‏ فَيَقُولُ: «الْإِسْلَامُ». فَيُقَالُ: «مِنْ أَيْنَ عَلِمْتَ ذَلِکَ؟». فَيَقُولُ: «سَمِعْتُ النَّاسَ يَقُولُونَ فَقُلْتُهُ». فَيَضْرِبَانِهِ بِمِرْزَبَةٍ.۳

1.. کاشف الغطاء، النور الساطع فی الفقه النافع: ج۲ ص۱۰۸؛ صدر، الإجتهاد و التقليد: ص۲۱۰.

2.. صدر، الإجتهاد و التقليد: ص۲۱۰.

3.. کلينى، الکافی: ج۳ ص۲۳۸؛ حرّ عاملى، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات: ج۱ ص۱۱۹؛ مجلسی، مرآة العقول: ج۱۴ ص۲۱۱؛ همو، بحار الأنوار: ج۶ ص۲۶۳.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
306

دلیل سوم: در اعتقادات، علم لازم است. علم نیز عبارت است از اعتقاد مطابق با واقع؛ چه این مطابقت به جهت بداهت فهمیده شود و چه از روی استدلال. تقلید نه در زمره امر بدیهی است و نه استدلال و در نتیجه، از دایره علم خارج است.۱ حتّی اگر فرض شود که تقلید می‏تواند مفید علم باشد، باز هم چون در معرض زوال است، قابل اعتماد نیست. در اعتقادات، علمی لازم است که پایدار باشد، نه آن‌که در معرض زوال باشد.۲

نقد: آنچه در اعتقادات لازم است، تدیّن و اعتقادورزی است که البتّه بدون شناخت، شکل نمی‏گیرد؛ ولی تعیین این‌که این شناخت حتماً باید یقینی باشد و ظن در آن کارآیی ندارد، مصادره به مطلوب است.

به علاوه، بر فرض که در اعتقادات علم لازم باشد؛ ولی علم به مطابقت با واقع، صرفاً با بداهت یا استدلال به دست نمی‏آید، بلکه ممکن است از تقلید نیز علم حاصل شود؛ مخصوصاً اگر کمالات صاحب نظرِ تقلید‌شونده، برای تقلیدکننده روشن و نمایان باشد و در مقابل دیدگاهش نیز مخالفتی یافت نشود. در این صورت، معمولاً برای تقلیدکننده علم و یقین عرفی حاصل می‏شود.

همچنین به فرض که این علم، در معرض زوال باشد. اگر راه‌یابی امکان زوال را مضر به حجّیت آن بدانیم، علمِ برآمده از استدلال و نظر نیز به احتمال عقلی در معرض زوال است. بارها اتّفاق افتاده است که استدلالی صورت گرفته و مفاد قضیه‏ای به صورت یقینی پذیرفته شده است و بعد از مدّتی، در مقدّمات آن استدلال تشکیک شده و بر نفی مفاد قضیه تصدیق یقینی حاصل شده است. پس علمِ برآمده از استدلال نیز ذاتاً در معرض زوال است و اگر امکان راه‌یابی زوال در علمِ برآمده از تقلید، موجب از بین رفتن حجّیت تقلید می‏شود، باید همین امر را در علم برآمده از استدلال نیز جاری کرد و

1.. ابن حزم، الفصل فی الملل و الأهواء و النحل: ج۲ ص۳۲۸.

2.. کاشف الغطاء، النور الساطع فی الفقه النافع: ج۲، ص۱۰۸؛ صدر، الإجتهاد و التقليد: ص۲۱۰.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32114
صفحه از 435
پرینت  ارسال به