301
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

آیا در زمین نگشتند تا ببینند که سرانجامِ کسانی که قبل از ایشان بودند، چگونه بود؟!

(أَ فَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَيْفَ خُلِقَتْ وَ إِلَى السَّماءِ کَيْفَ رُفِعَتْ وَ إِلَى الْجِبالِ کَيْفَ نُصِبَتْ وَ إِلَى الْأَرْضِ کَيْفَ سُطِحَتْ).۱

آیا به شتر نمی‌نگرند که چگونه آفریده شده؟ و به آسمان که چگونه برافراشته شده؟ و به کوه‌ها که چگونه استوار گشته‌اند؟ و به زمین که چگونه هموار گشته است؟

(لَوْ کانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اﷲ لَفَسَدَتا فَسُبْحانَ اﷲ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ).۲

اگر در آن دو (آسمان و زمین)، معبودی جز اﷲ بود، هر آینه تباه می‌شدند. پس منزّه است خداوند که پروردگار عرش است، از آنچه [مشرکان] وصف می‌کنند.

و نیز این سخن امیرالمؤمنین علیه السلام که خطاب به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود:

اعْلَمْ ـ يَا بُنَيَّ! ـ أَنَّهُ لَوْ کَانَ لِرَبِّکَ شَرِيکٌ لَأَتَتْکَ رُسُلُهُ وَ لَرَأَيْتَ آثَارَ مُلْکِهِ وَ سُلْطَانِهِ وَ لَعَرَفْتَ صِفَتَه.‏۳

فرزندم! بدان که اگر پروردگارت شریکی داشت، پیام‌آوران آن شریک نیز به سوی تو می‌آمدند و تو می‌توانستی آثار حکم‌رانی و قدرت او را ببینی اوصاف او را نیز می‌شناختی.

این روایت و نیز آیاتی که نقل شد، هر کدام متضمّن یک استدلال عقلی برای اثبات یک مسئله اعتقادی‌اند. پس در مجموع می‏توان گفت: اوّلاً، در زمان نزول

1.. غاشیه: آیۀ ۱۷ ـ ۲۰.

2.. انبیا: آیۀ ۲۲.

3.. شريف الرضى، نهج البلاغة: ص۳۹۷؛ ابن شعبۀ حرّانى، تحف العقول:‏ ص۷۲؛ مجلسی، مرآة العقول: ج۱ ص۲۶۳؛ مجلسى، بحار الأنوار: ج۴ ص۳۱۷.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
300

دلیل سوم: بدعت بودن نظر و استدلال. نظر و استدلال کردن در امور اعتقادی، در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و صحابه آن حضرت سابقه نداشته است؛ زیرا اگر چنین امری در میان صحابه مرسوم بود، گزارش آن به ما نیز می‏رسید، چون انگیزه برای ثبت و نقل چنین اموری که میان صحابه مرسوم بوده، بسیار است و هر آنچه در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و صحابه ایشان سابقه نداشته باشد، بدعت است. بدعت در دین نیز حرام است، پس استدلال و نظر حرام است.۱

نقد: در مقام پاسخ، می‌توان به دو صورت بنایی و مبنایی مشی نمود:

امّا جواب بنایی: به فرض پذیرفته شود که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و صحابه ایشان، استدلال کردن مرسوم نبوده است. سؤال این است که آیا هر آنچه قبلاً سابقه نداشته و اکنون رخ داده، بدعت است و حرام؟ یا بدعت آن است که عملی را صحابه با توجّه و التفات ترک کرده باشند و اکنون آن عمل انجام شود؟ به عبارت دیگر، اگر صحابه در زمان خود به امری توجّه داشته و از روی التفات از آن روی‌گردان شده باشند، می‏توان امر موجود بعد از زمان آن‌ها را بدعت نامید؛ ولی اگر صحابه به این امر اصلاً التفات نداشته و علّت روی‌گردانی از مسئله مذکور نیز به جهت بی‌توجّهی به آن بوده باشد، چه دلیلی بر بدعت بودن آن وجود دارد؟۲

اما جواب مبنایی: نمی‌پذیریم که استدلال، در زمان پیامبر صلی الله علیه و آلهو ائمه علیهم السلامسابقه نداشته است. در موارد فراوانی از آیات قرآن و سنّت نبوی و علوی، می‏توان شواهدی یافت که در اعتقادات، استدلال صورت گرفته و یا مستقیماً دعوت به نظر و تفکّر شده است. مانند این آیات:

(أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِی الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا کَيْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ).۳

1.. مؤيّدى‏، الإصباح على المصباح فی معرفة الملک الفتّاح‏: ص۲۲؛ شرفى‏، شرح الأساس الکبير: ج۱ ص۲۱۰؛ صدر، الإجتهاد و التقليد: ص۲۱۲.

2.. صدر، الإجتهاد و التقليد: ص۲۱۲.

3.. یوسف: آیۀ ۱۰۹، روم: آیۀ ۹، فاطر: آیۀ ۴۴.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 26646
صفحه از 435
پرینت  ارسال به