گاه ممکن است ظن به حکم وجود داشته باشد و گاه نیز حتّی با وجود شک و تردید در حکم، وظیفه فعلی مکلّف تعیین میشود؛ ولی در اعتقادات، این فعل همیشه با شناخت همراه است، چه شناخت یقینی و چه شناخت ظنّی.
دلیل هشتم: راهیابی ظن در اعتقادات، آثار سوئی دارد. شکّی نیست که اعتقادات مهمترین و زیربناییترین رکن دین است؛ به گونهای که لطمه دیدن یا ویران شدن آن، موجب ویرانی تمام روبناهای آن از جمله فقه و اخلاق خواهد شد. نمیتوان تصوّر کرد که زیر بنای دین از بین برود، ولی فقه و اخلاقِ مبتنی بر آن هیچ لطمهای نبینند. همین امر، ما را وا میدارد که نظام اعتقادی را بر پایهای استوار بنا کنیم تا صدمهای به دین و اخلاق و فقه وارد نشود. راهیابی ظن در امور اعتقادی اوّلاً، نظام اعتقادی را در معرض زوال قرار میدهد و احتمال ویرانی و فرو ریختن بخش مبتنی بر ظنون وجود دارد و ثانیاً، تبعات دیگری نیز در پی دارد. وقتی بتوان در امور اعتقادی ظنون را به کار گرفت، باید شاهد راهیابی آموزههایی باشیم که برای خداوند جسم ثابت میکنند و یا بشنویم که وقتی جهنّم از کفّار و اهل جهنّم پر نشد، خداوند پای خود را در جهنّم فرو میبرد! و یا کسانی بگویند که خداوند هر شب به آسمان دنیا نزول میکند!۱ چنین اعتقاداتی، در اثر راهیابی ظنون به وادی اعتقادات است.۲
نقد: وقتی از امکان جایگزینی ظنون در اعتقادات بحث میشود، قطعاً مراد این نیست که هر نوع ظنّی حجّت است، بلکه ظنون خاص مدّ نظر است؛ ظنّی که پشتوانه علمی دارد و از مرتبه بالای ظن نیز برخوردار است، مثل ظنّ اطمینانی. در امور اعتقادی، نگاه محدود به سند روایت نیست تا اگر سند روایت صحیح بود و ظن از آن به دست آمد، همان را در پیروی ظن کافی بدانیم؛ بلکه علاوه بر بررسی سندی، بررسی محتوایی نیز صورت میگیرد تا از