283
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

شناخت حاصل شده است. پس ظن، شناخت است. وقتی شناخت مذکور مطابق با واقع باشد و خطایی رخ ندهد و شخص نیز در پذیرش آن دلیل معقولی داشته باشد، از مصادیق معرفت تلقّی خواهد شد و دلیلی وجود ندارد که ظنّ مذکور را از دایره معرفت خارج بدانیم؛ زیرا خروج ظن از دایره معرفت، به یکی از سه راه صورت می‏گیرد: یا باید باور بودنِ آن را زیر سؤال برد، یا باید صادق بودنِ آن را انکار نمود و یا موجّه بودن آن را نپذیرفت. در حالی که اوّلاً، ظن به مسئله چون فراتر از شک است، باور تلقّی می‏شود و ثانیاً، امکان صدق در آن وجود دارد و ثالثاً، ظنّ خاص در نزد عقلا از روش‏های موجّه و معقول است. پس دلیلی وجود ندارد که صدق عنوان «معرفت» بر ظن را زیر سؤال ببریم.

دلیل چهارم: تعبّد به ظنون، در اصول اعتقادی بی‌ثمر است. شارع جایی می‏تواند فرد را مکلّف به ظنون نماید که اثر عملی بر آن مترتّب باشد. این اثر در فروع فقهی، واضح و آشکار است، چون با تعبّد به ظن در فروع فقهی، مکلّف از تحیّر در مقام عمل خارج می‏شود؛ ولی در اصول اعتقادی که هدف اصلی شناخت و اعتقاد داشتن به واقع است، هیچ اثر عملی بر آن بار نمی‏شود. پس پیروی از ظنون در امور اعتقادی، ثمره عملی در پی ندارد و در نتیجه، لغو است.۱

نقد: به حسب دید عرفی، احتمال خطا در شناخت علمی منتفی است. وقتی در انسان نسبت به امری حالت قطع و یقین ایجاد می‏شود، دیگر جای احتمال خطا و خلاف معنا ندارد و شخص عالم چنین می‏پندارد که واقع را همان‌طور که هست، می‏بیند؛ ولی در ظن، این احتمال منتفی نیست. فردی که ظن به امری دارد، احتمال قوی می‏دهد که همین امر مطابق با واقع است؛ ولی

1.. طباطبایی، الميزان فى تفسير القرآن: ج۱۰ ص۳۵۱؛ سند، الإمامة الإلهیة: ج۱ ص۲۷ ـ ۲۹؛ عزیزان، «بررسی حجّیت روایات آحاد در مسائل اعتقادی».


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
282

به عبارت دیگر، ادلّه حجّیت ظنون خاص، موضوع برای ضرر محتمل را با تعبّد شرعی، از بین می‏برد و دفع ضرر محتمل بدون موضوع خواهد بود؛ همان‌گونه که در فرض علم، موضوع دفع ضرر محتمل واقعاً از بین می‏رود.

علاوه بر این‌ها باید پرسید: مراد از انتفای ضرر محتمل در علم و بقای آن در ظنون چیست؟ اگر مراد، انتفای خطا به دقّت ریاضی باشد، چنین امری حتّی در علم و یقینِ برآمده از قرآن و خبر متواتر و یا حتّی استدلال نیز منتفی نیست؛ زیرا ممکن است قطع ما جهل مرکّب باشد. بله، انتفای آن به دید عقلایی درست است، ولی چنین امری در برخی از مراتب ظن مثل ظنّ اطمینانی نیز وجود دارد؛ به‏‌گونه‌ای که هرچند از نظر عقل، احتمال خلاف در ظنّ اطمینانی موجود است، ولی عقلا ارزش معرفتی برای آن قائل نمی‏شوند و با آن همانند علم و یقین معامله می‏کنند.۱

اما نسبت به قاعده وجوب شکر منعم نیز می‏توان گفت: همان‌گونه که شکر مراتبی مثل شکر علمی، شکر عملی و شکر قلبی دارد، شکر علمی نیز دارای مراتب است که بالاترین مرتبه آن، علم و یقین است؛ ولی این باعث نمی‏شود که معرفت ظنّی، از مراتب شکر منعم محسوب نشود.

دلیل سوم: در اعتقادات، شناخت، مقدّمه برای تدیّن است. علم، مصداق معرفت و شناخت است و به دست آوردن آن از باب مقدّمه واجب، لازم و ضروری است؛ ولی ظن به امر اعتقادی، معرفت نیست و چون از دایره معرفت خارج است، پس دلیل بر کفایت یا لزوم دست‌یابی به ظن وجود ندارد.۲

نقد: معرفت، به معنای مطلق شناخت است. این شناخت همان‌گونه که می‏تواند یقینی باشد، می‏تواند ظنّی هم باشد. اگر در درون انسان نسبت به مفاد گزاره و قضیه حالتی فراتر از شک به وجود بیاید، می‏توان گفت که نسبت به آن

1.. حسین‌زاده و عبداﷲ محمّدی، «اعتبار معرفت‌شناختی خبر واحد در اعتقادات دینی».

2.. شيخ انصارى، فرائد الاُصول: ج۱ ص۲۸۱؛ آخوند خراسانى، کفاية الاُصول: ص۳۳۰؛ فيروزآبادى، عناية الاصول: ج۳ ص۳۷۹.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 32051
صفحه از 435
پرینت  ارسال به