چنین تقریر میشود: با توجّه به تام بودن مقدّمات انسداد باب علم و علمی، در فقه میتوان تابع ظنون شد؛ ولی برخی از این مقدّمات در امور اعتقادی تام نیستند و به همین جهت، نوبت به پیروی از ظنون در مقام انسداد نمیرسد. به عبارت دیگر، فرض بحث بر تمامیت دلیل انسداد استوار است و با خدشه در تمام بودن آن، مجالی برای تصوّر مسئله باقی نمیماند.
قبل از بیان وجه عدم تمامیت، ابتدا باید اشارهای به مقدّمات دلیل انسداد داشت. تقریر مقدّمات دلیل انسداد در احکام با توجّه به موضوع آن ـ که احکام فقهی است صورت میگیرد و در اعتقادات باید کمی تغییر در آن ایجاد نمود؛ زیرا با تحفّظ بر همان تقریر، اصلاً مقدّمات انسداد شأنیت جریان در اصول اعتقادی را ندارند، تا چه برسد به بحث از تمامیت یا عدم تمامیت آن. ابتدا به مقدّمات انسداد در باب فقه اشاره و سپس به تغییر و تقریر جدید آن در اعتقادات پرداخته میشود.
دلیل انسداد در احکام، از چند مقدّمه بدین ترتیب شکل گرفته است:
مقدّمه اوّل: اجمالاً میدانیم که احکام بسیاری در شریعت اسلامی داریم که به مرحله فعلیت نرسیدهاند.
مقدّمه دوم: باب علم و علمی به بسیاری از این احکام، بسته شده است.
مقدّمه سوم: به هیچ وجه جایز نیست که این تکالیف را مهمل بگذاریم به امتثال آنها نپردازیم.
مقدّمه چهارم: احتیاط کردن در اطراف علم اجمالی نیز واجب نیست؛ زیرا مشقّت و سختی فراوانی را بر مکلّف بار میکند و در نتیجه، مستلزم اختلال نظام معیشت مکلّفین است.
مقدّمه پنجم: اگر ظن حجّت نباشد، ترجیح مرجوح بر راجح رخ میدهد؛ چنین امری نیز قبیح و نامعقول است.۱