275
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

و قوی‌تر از آنچه گذشت، این [قول] است که تقلید در اصول، برای مکلّفی که می‌تواند اجمالاً یا تفصیلاً به علم برسد، جایز نیست و کسی که اصلاً چنین توانی ندارد [که حتّی علم اجمالی به دست آورَد]، تکلیفی هم ندارد و در حکم چارپایان است.

این عبارت به وضوح، گواه است که شیخ طوسی تقلید در اعتقادات را جایز نمی‏داند؛ زیرا هر مکلّفی این اندازه توان دارد که در اصول دین، به علم اجمالی برسد.

قول هفتم: استدلال در اعتقادات حرام است، بلکه باید تقلید نمود. این قول را به برخی از اخباریون، حشویه، تعلیمیه و جماعتی از معتزله نسبت داده‌اند.۱ شیخ انصاری این قول را در میان اقوال موجود در مسئله ذکر نکرده، ولی جهت تکمیل شدن آرا، باید به این نظر نیز اشاره نمود که در مجموع، هفت قول در اصول اعتقادات خواهد شد.

از مجموع دیدگاه‌های مطرح شده درباره ظن، می‏توان آن‌ها را به دو دیدگاه عمده تقسیم کرد: نفی کاربرد ظن در اعتقادت، و پذیرش به کارگیری ظن در اعتقادات. در نوشتار حاضر به تبیین، نقد و بررسی ادلّه طرفین در مورد امکان به کارگیری ظن در واجبات اعتقادی مطلق پرداخته خواهد شد.

دیدگاه اوّل: عدم حجّیت ظنون اعتقادی

همان گونه که در مقدّمه این بحث اشاره شد، در واجبات اعتقادی مطلق، سخن بر سرِ این است که چه میزان از شناخت در اعتقادات لازم است. در این‌که علم می‏تواند در اعتقادات کاربرد داشته باشد، هیچ شک و تردیدی نیست؛ زیرا علم

1.. اصفهانى، الفصول الغروية: ص۴۱۳؛ مرعشى نجفى، القول الرشيد فی الإجتهاد و التقليد: ج۱ ص۱۷۳؛ کاشف الغطاء، النور الساطع فی الفقه النافع: ج۲ ص۱۱۰؛ نجفى، المعالم الزلفى فی شرح العروة الوثقى: ص۱۰۸؛ مجلسى، مرآة العقول: ج۷ ص۱۳۵؛ شهيد ثانى، حقائق الإيمان مع رسالتی الإقتصاد و العدالة: ص۵۵؛ مؤيّدى‏، الإصباح على المصباح فی معرفة الملک الفتّاح‏: ص۲۲.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
274

به علم دست پیدا کند و حکم آن‌ها را به دست آورد. در این صورت، اصحاب اختلاف کرده‏اند؛ ولی آنچه ما بدان معتقدیم، صحّت تقلید وی از شخص دیگر است.

شیخ طوسی بعد از این عبارت، «ان قلت» مطرح می‏کند که: ممکن است اشکال وارد کنند که در این صورت، فرقی میان اصول و فروع دین نیست. پس باید در اصول دین نیز تقلید جایز باشد، به همان ادلّه‏ای که تقلید در فروع را جایز می‏دانید. آن‌گاه در نقد این اشکال می‏گوید:

حتّی اگر این ادلّه و سیره اقامه شده، درباره اصول نیز جاری باشد، می‏گوییم: نهایت امری که می‏توان استفاده کرد، این است که مقتضی برای صحّت تقلید وی در اصول وجود دارد، ولی مانع مفقود نیست؛ زیرا ادلّه کافی برای بطلان تقلید در اعتقادات اقامه شده است، به خلاف فروع دین که هم مقتضی موجود است و هم مانع مفقود.

وی در نهایت، به جمع‏بندی این بحث می‌پردازد و می‏گوید:

به نظر ما، کسی که در اصول دین تقلید کرده است، در تقلید خود خطا نموده؛ ولی مؤاخذه نمی‏شود.۱

اکثر علما به همین جمله شیخ اکتفا کرده، آن را دال بر جواز تقلید در اصول می‏دانند؛ ولی ظاهر عبارت شیخ چنین نیست؛ زیرا وی معتقد است که مقلّد در این زمینه به خطا رفته است. ثانیاً، در چند سطر بعد از این عبارت می‏فرماید:

و أقوى ممّا ذکرنا، أن لا يجوز التقليد فی الأصول، إذا کان للمکلّف طريق إلى العلم إمّا جملة أو تفصيلاً و من ليس له قدرة على ذلک اصلاً فليس بمکلّف، و هو بمنزلة البهائم الّتی ليست مکلّفة بحال.۲

1.. شيخ طوسى‏، العدّة: ج۲ ص۷۲۹ ـ ۷۳۱.

2.. شيخ طوسى‏، العدّة: ج۲ ص۷۳۲.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 25168
صفحه از 435
پرینت  ارسال به