269
روش‌شناسی استنباط در علم کلام

در تولید معرفت جدید است.۱

گفتار دوم: اعتبار ظن در اعتقادات

شناخت امور اعتقادی، از واجبات عقلی در اعتقادات است. عقل فطری حکم می‏کند که هر مکلّفی باید شناختی از پروردگار خویش داشته باشد؛ چراکه شناخت پروردگار، یکی از مراتب شکر منعم است. همین عقل فطری حکم می‏کند که مکلّف باید انبیا، رسولان و حجّت‏های الهی را نیز بشناسد؛ چون آن‌ها واسطه فیض و نعمت خداوند هستند.۲

در کنار این حکم، عقل بدیهی و فطری، حکم به دفع ضرر محتمل نیز می‏کند. محکیّ گزاره‏های اعتقادی، یا در واقع و در جهان خارج وجود دارند و یا وجود ندارند. در صورتی که وجود نداشته باشند، دانستن یا ندانستن آن‌ها سود یا زیانی را در پی نخواهد داشت؛ ولی اگر محکیّ آن‌ها واقعیت داشته باشد، در صورت جهل، ضرر عظیمی متوجّه انسان می‏شود و در صورت پی بردن و اعتقاد به این امور، سود فراوانی نصیب انسان خواهد شد. پس عقل حکم می‏کند که از باب دفع ضرر محتمل، باید به دنبال شناخت امور اعتقادی رفت.۳

با این دو حکم عقل است که شناخت امور اعتقادی، ضرورت می‏یابد تا بتوان در اثر شناخت امور اعتقادی، بدان‌ها تدیّن پیدا کرد. در واقع با این دو حکم عقل فطری، وجوب مقدّمیِ شناخت ثابت می‏شود؛ زیرا شناخت امور اعتقادی، مقدّمه تدیّن به آن‌ها است.

رابطه «تدیّن به امور اعتقادی» و «شناخت»، همیشه به نحو واحد نیست. گاه تدیّن به امر اعتقادی نسبت به شناخت آن، واجب مطلق است؛ یعنی

1.. حسین‌زاده، کاوشی در ژرفای معرفت‌شناسی (۲) منابع معرفت.

2.. عراقى، نهاية الأفکار: ج۳ ص۱۸۸؛ مروّج، منتهى الدراية: ج۵ ص۱۰۲.

3.. فيروزآبادى، عناية الاصول: ج۳ ص۳۷۹؛ نایینى، أجود التقريرات: ج۲ ص۱۲۴؛ موسوى تبريزى، أوثق الوسائل ص۳۵؛ ميرزاى آشتيانى، بحر الفوائد: ج۱ ص۴؛ حکيم، حقائق الاصول: ج۲ ص۲۱۲.


روش‌شناسی استنباط در علم کلام
268

به دست آورده باشد، چنین باوری عقلی خواهد بود؛ هرچند این گزاره از نوع قضایای ترکیبی باشد.۱

برخی از تجربه‌گرایان، در اعتبار ادراک و دریافت عقلی تشکیک می‏کنند؛ ولی به دقّت نظر، حتّی خود آن‌ها نیز در ردّ اعتبار ادراکات عقلی، ناخواسته و ندانسته از قضایای عقلی و کلّی سود جسته‏اند. با توجّه به آن‌که «تصدیق» و «حکم کردن» از جمله شئونات اختصاصی عقل است، می‏توان گفت عقل از اصلی‌ترین منابع معرفت در وجود آدمی است. به همین جهت، اثبات منبع بودن عقل، نیاز چندانی به استدلال و بحث ندارد و بهتر است به جای آن، به شیوه‏هایی اشاره شود که عقل در تولید معرفت از آن‌ها استفاده می‏کند.

عقل گاه با استفاده از ساختن مفاهیم کلّی، به معرفت نائل می‏شود و گاه نیز با تقسیم و تجزیه کردن، به این مهم دست می‏یابد. این تقسیم و تحلیل نیز گاه بدین صورت است که از کل به اجزاء می‏رسد و گاه نیز از کلّی به جزئی. در تقسیم کل به جزء نیز یا تحلیل عقل است (مثل تقسیم انسان به حیوان و ناطق) و یا تقسیم خارجی است (مثل تقسیم و تحلیل آب به هیدروژن و اکسیژن). عقل در مواردی نیز با تعریف و همچنین ترکیب و گاه نیز با سنجش و مقایسه، به معلومات جدید دست می‏یابد.۲

در قضایا نیز عقل جهت حکم و تصدیق، از روش استدلال استفاده می‏کند؛ روشی ذهنی برای رسیدن به معلومات جدید از چند قضیه و مقدّمه معلومه. استدلال نیز خود انواعی دارد، مثل استدلال مباشری از نوع عکس مستوی، عکس نقیض، تناقض در قضایا و نقیض محمول؛ و استدلال غیر مباشری از نوع تمثیل، استقراء و قیاس. استدلال، مهم‌ترین کارکرد عقل

1.. جمع‏بندی مذکور با توجّه به این مبنا صورت می‏گیرد که معرفت‏های حاصل از وحی را معرفت تجربۀ درونی بدانیم. یعنی وحی، نوعی تجربۀ درونی و حالتی شخصی باشد.

2.. حسین‌زاده، کاوشی در ژرفای معرفت‌شناسی (۲) منابع معرفت.

  • نام منبع :
    روش‌شناسی استنباط در علم کلام
    سایر پدیدآورندگان :
    مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 26628
صفحه از 435
پرینت  ارسال به